- ۰ نظر
- ۱۸ فروردين ۹۶ ، ۱۴:۳۱
- ۵۳۴ نمایش
آدم های خوبِ زندگی من رنگشان آبی ست.
هر صبح میشود کنارشان با دلِ گرم چای دارچین نوشید؛ لبخند از صورتشان نمیرود و از جنس آرامش مطلقند.
آدم های خوبِ زندگی من مثل ساعتِ ده صبحِ روز آفتابی اند
همانقدر دلنواز و پرانرژی.
تُن صدایشان با صداقت آمیخته شده.
آدم های خوبِ زندگی من ساده و مهربانند مثل پیراهن گل دار مادربزرگم انگار هستند برای خوب کردن حال من در روزهای پر از سختی و استرس.
همان هایی که برعکس خیلی از مهمانی های اجباری و از چند وقت پیش هماهنگ شده ؛ هروقت دلت تنگ بود خودت را پشت در چوبی خانه شان ببینی...
راستی آدم های خوب زندگی شما چه شکلی اند؟
"سحر رستگار"
برایت
یک جفت گوشواره خریده ام
آویز
با یاقوت های [آبی] !
تا هر بار که خندیدی
از ترس زیبایی ات
شروع کنند به لرزیدن...
"حمید جدیدی"
پ.ن1:
نرخ نازش همیشه بالا بود
شب به شب خنده شُ گرون می کرد
لبِ سرخِ بدونِ ماتیکش
دل بی دست و پامُ خون می کرد
" هانی ملک زاده"
پ.ن2:
نویسنده از عبارت یاقوت های سرخ استفاده کرده
کلمه آبی جایگزین شده
برای همخوانی تصویر و شعر
درین ساحل که من افتاده ام خاموش
غمم دریا ، دلم تنهاست
وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق ها ست
خروش موج با من می کند نجوا
که : هر کس دل به دریا زد رهائی یافت
که هر کس دل به دریا زد رهائی یافت
مرا آن دل که بر دریا زنم ، نیست
ز پا این بند خونین بر کنم نیست
امید آنکه جان خسته ام را
به آن نادیده ساحل افکنم نیست
"فریدون مشیری"
پ.ن:
دریـا، کمـبودِ آب می فهمد؟...نه...
ساحل، یک لحظه خواب می فهمد ؟...نه...
یـک عـمر به سـمت تو دویـدم امـا
لب تشنه مگر سراب می فهمد ؟...نه...
"علی عطری"
ای دلبر من ! ای قد و بالات سه نقطه!
ای چهره ی تو در همه حالات سه نقطه...
لب بووووق دهن بووووق تمام سر و تن بووووق!
اصلا چه بگویم که سراپات سه نقطه...
برخیز و میان همگان جلوه گری کن!
حال همه در حال تماشات سه نقطه...
با دشمن خود یاری و با یار چو دشمن!
ای آنکه تولا و تبرات سه نقطه...
آخر به زری یا ضرری یا که به زوری
میگیرم از آن گوشه ی لبهات سه نقطه...
چشم من و گیسوی تو... نه!! چادر تو: خوب!
دست من و بازوی تو... نه!! پات: سه نقطه...
"تا باد صبا پرده ز رخسار وی انداخت"
این بخش خطرناک شده ، کات ! سه نقطه...
آخر چه بگویم که توان چاپ نمودن!
ای بر پدر کل ادارات ...
"هادی جمالی"
چشمانت
دو رودخانه ی تشنه اند
که از پس نیزارهایش
محموله ی ممنوعی حمل می شود.
" شمس لنگرودی "