چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

چشم هاى سیاه تو
خاورمیانه ى دوم است؛
یک دنیا براى تصرفش
نقشه مى کشند
و من ...
سرباز بى چاره اى که
در مرز پلک هاى تو
جان مى دهم

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با موضوع «محمود درویش» ثبت شده است

دستم را فشرد

و به نجوایم سه حرف گفت .
سه حرفی که عزیزترین دارایی تمام روزم شد :
« پس تا فردا .»

ریش تراشیدم دوبار
کفش‌هایم را برق انداختم دوبار .
لباس‌های رفیقم را قرض گرفتم 
با دو لیر
که برایش کیکی بخرم ، 
قهوه‌ای خامه دار .

حالا تنها بر نیمکتم
و گرداگردم عشاق ، لبخند زنانند
و برآنم که
ما را نیز لبخندی خواهد بود
شاید در راه است
شاید لحظه‌ای یادش رفته
شاید ... شاید ...

 

"محمود درویش"

 

پ.ن:

چه دانستم که این سودا مرا زین‌سان کند مجنون

دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون

"مولانا"

 

کویرِ دل 

 

.

​​​​

ما سال ها اندوه را بر دوش کشیدیم

.و صبح طلوع نکرد 

"محمود درویش"

 

پ.ن1:

زندگی خیلی چیزها یادمان می‌دهد

و ما مقصریم که یاد نمیگیریم و

بارها و بارها در همان تله شیرین گرفتار می آییم ...

"کارلوس فوئنتس"

 

 

پ.ن2:

چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم...

"سعدی"

 

چشم های من ...

این جزیره ها که در تصرفِ غم است

این جزیره ها که از چهارسو محاصره است

در هوای گریه های نم نم است ،

گرچه گریه های گاه گاه من

آب می دهد درخت درد را

برق آه بی گناه من ،

ذوب می کند

سدِ صخره های سختِ درد را

فکر می کنم

عاقبت هجوم ناگهان عشق ،

فتح می کند

پایتخت درد را ...

.

"قیصر امین پور"

 

پ.ن1:

سلام 

         بر رنگِ اندوه ، در چشم‌ هایت ...

 

"محمود درویش"

 

پ.ن2:
تا حالا به چشم ها اعتماد کردین؟ 
صادقترین لو دهنده هایِ تاریخن
میتونی ترس ، اطمینان ، عشق ،تنفر...
رو ازشون ًبفهمی..
من همیشه دوس داشتم فقط چشام حرف بزنن
و من تو سکوتِ کامل باشم
اینجوری دیگه هیچ چیز واسه توضیح نمیمونه.
 
" ناشناس"