چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

چشم هاى سیاه تو
خاورمیانه ى دوم است؛
یک دنیا براى تصرفش
نقشه مى کشند
و من ...
سرباز بى چاره اى که
در مرز پلک هاى تو
جان مى دهم

طبقه بندی موضوعی

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چشم هایش» ثبت شده است

دلبر...💕

۰۳
آبان

 

هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم

چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من

 

 "مولانا"

 

پ.ن1:

در ژنو
از ساعتهایشان
به شگفت نمی آمدم
- هرچند از الماس گران بودند - 
و از شعاری که میگفت:
ما زمان را میسازیم.
دلبرم!
ساعت سازان چه میدانند
این تنها
چشمان تو اَند
که وقت را میسازند
و طرحِ زمان را میریزند.

پس از آنکه دلبرم شدی
مردم میگفتند:
سال هزار پیش از چشمانش
و قرن دهم بعد از چشمانش.

مهم نیست بدانم
ساعت چند است؛
در نیویورک
یا توکیو 
یا تایلند
یا تاشکند
یا جزایر قناری
که وقتی با تو باشم
زمان از میان میخیزد
و خاک من
با دمای استوای تو
در هم میامیزد.

نمیخواهم بدانم
زاد روزت را
زادگاهت را
کودکیهایت 
و نورسیدگیت را
که تو زنی
از سلسله ی گلهایی
و من اجازه ندارم
در تاریخ یک گل دخالت کنم.

ساعتهای گرانی 
که پیش از عشق تو خریده بودم
از کار افتاده اند
و اینک
جز عشق تو
ساعتی به دستم نیست.

 

"نزار قبانی"

 

دلبر💕         

                .Maybe love was meant to save us from ourselves

 

 

«چشم هایش»

۰۳
آبان

 

باید جای من باشید
تا بفهمید
«چشم هایش»
برای یک عمر دیوانگی کافیست
 

" علی قاضی نظام"

 


از چشم هایش که افتادی، با یک حمد و سه قل هو الله فاتحه ی رابطه را بخوان! ریسمان پاره را دوباره نمیتوان گره زد!
از چشم هایش که افتادی، دیگر عطر جا مانده ی حضور گرمت را نفس نمیکشد!
از چشم هایش که افتادی، موقع احوال پرسی پشت تلفن به جای آنکه با لوس بازی های دلنشین همیشگی اش تمام شارژی که خریده بودی را تمام کند، خیلی سرد جوابت میدهد :مرسی خوبم!
و تو این "مرسی خوبم" را تا آخر دنیا فراموش نخواهی کرد! میفهمی پشت این دو کلمه به اندازه تمام واژه های دنیا حرف داشت!
از چشم هایش که افتادی، عکس لبخندت را از بک گراند تلگرامش حذف میکند! آخر شب ها با هزار آب و تاب ثانیه به ثانیه روزمرگی هایش را برایت تعریف نمیکند و توقع ندارد برایت جذاب باشد!
تازه بین خودمان بماند، از چشم هایش که افتادی حتی دیگر نیمه شب ها به خوابت نمی آید!
جان من! حتی شده پشت پلک هایش را بگیری و آویزانشان شوی و به هزار زور و زحمت و تقلا کردن خودت را بالا بکشی ، اجازه نده از چشم هایش بیفتی! چون وقتی که افتادی صدای شکستن تمام پل هایی که پشت سرت ساخته بودی برای بدست آوردنش را به طرز کر کننده ای میشنوی!
به قول پویان اوحدیِ جان: " از هر جایی که افتادی احتمالش هست که بتوانی دوباره بلند شوی... از هر جایی... هر جایی به غیر از چشم"...
مواظب چشمانش باش!

 

"امیرحسین قربانی"

 

 

 

عطر دهانت را دوست دارم

 

 

عطرتلخ بوته های باران خورده توتون

 

 

آمیزه دردناکی از وسوسه و پرهیز

 

 

شکاف نازک بین لب هایت را دوست دارم

 

 

بی دشنام ، بی نفرین ، بی هیاهو

 

 

طرح نایابی از سکوت و دانایی

 

 

گودی زیر بازوانت را دوست دارم

 

 

لانه امنی برای گنجشک های بیقرار من

 

 

خلوت خوشبوی دل سپردن و انکار

 

 

تمام تنت را دوست می دارم

 

 

تمام تنت را

 

 

ای انسان بدون مکر

 

 

چقدر عجیب شبیه آن مردی هستی

 

 

که به خواب های کودکی ام پا می گذاشت

 

 

و جای چشم هایش

 

 

یک جفت ستاره طلایی براق روییده بود.

 

 

 

 

 

"فرنگیس شنتیا"

 

 

 

 

 

 

 

نمیگذاشت به چشمانش خیره شوم!
من هم دوربینی خریدم
تا به بهانه عکس
ساعت ها به چشمانش خیره شوم و نفهمد!
وگرنه مرا چه به عکاسی!!!

 

 

" سینا صحرایی"

 

 

آدم‌ها جدا از عطری که به خودشون میزنن ، 

عطر دیگه‌ای هم دارن که اتفاقا تاثیر گذارتر هم هست ...!
عطر چشم‌هاشون ،

 عطر حرف‌هاشون ،

 عطری که فقط مختص شخصیت اون‌هاست

 و متاسفانه در هیچ مغازه‌ی عطر فروشی پیدا نمیشه ...
.
" روزبه معین"

  •  

  • به من می گفت:
    "کم حرف می زنی..." باور کنید
    هر کس چشمانش را می دید
    الفبا یادش می رفت...!


  • "آیدین دلاویز"