چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

چشم هاى سیاه تو
خاورمیانه ى دوم است؛
یک دنیا براى تصرفش
نقشه مى کشند
و من ...
سرباز بى چاره اى که
در مرز پلک هاى تو
جان مى دهم

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با موضوع «پوریا نبی پور» ثبت شده است

تنها یک بار
می‌‌توانست
در آغوشش کشند، 
و می‌دانست ـــ آن‌ گاه ـــ
چون بهمنی فرومی‌‌ریزد
و می‌‌خواست
به آغوشم پناه آورد!
نامش برف بود
تنش، برفی
قلبش از برف
و تپشش
صدای چکیدن برف
بر بام‌‌های کاگلی...

و من او را
چون شاخه‌‌ای که زیر بهمن شکسته باشد
دوست میداشتم.

 

"بیژن الهی"

 

پ.ن:

بغلم کن ،

که آدمیزاد باید 

دلش به چیزی گرم باشد 

 

"پوریا نبی پور"

 

 

موهایت را باز کن
دامن تکان بده ...
سال هاست بهار کار خودش را
درست انجام نمی دهد !

"پوریا نبی پور " 

 
پ.ن  : 

خردادشبیه دختریست که 

تنِ ظریفِ بهاری اش

از جای بوسه های معشوقه اش 
لبریز از حسِ گرماست


" ریحانه تحویلی " 


تنها گُـــلی کـه به آنهـــــا 

آلــــرژی نداشتم،

گـُــــل های..

روی دامنش بــود ...


"پوریا نبی پور "


پ.ن1:

گل دادی 

اما نه در بهار

اینگونه

عاشق پاییز شدم... 


"آبا عابدین"


پ.ن2:

میشود

خواهش کنم
یک عصر پاییزی،وقتی شال بلند و زیبایت را در آغوش کشیدی...
یواشکی بیایی و شیطنت مرا با خودت
در سطر میانی یک شعر ببینی!؟
بعد بلند بگویی چشمم روشن!؟
باز چشمم را دور دیدی...
آن وقت من...
از شرم چنان سرخ و سفید خواهم شد
که با گل روی پیراهنت اشتباه بگیری ام!
و بروم وسط باغچه ی پیراهنت برای ذوق مرگ شدن!
نمیدانی...
چند وقت است به آن گل حسادت میکنم
باید بدانم زندگی گل روی پیراهنت چه طعمی دارد!
نخند...
سطر بعد از شیطنت عاشقانه
همیشه دیوانگی ست!


"حامد نیازی"