چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

چشم هاى سیاه تو
خاورمیانه ى دوم است؛
یک دنیا براى تصرفش
نقشه مى کشند
و من ...
سرباز بى چاره اى که
در مرز پلک هاى تو
جان مى دهم

طبقه بندی موضوعی

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شکوفه» ثبت شده است

 

دچار خواستن توام

می دانی یعنی چه؟!

می خوابم که دوستت داشته باشم

بیدار می شوم که دوستت داشته باشم

نفس می کشم که دوستت داشته باشم

با این همه، روزمره نیستم

در تکرار توست که نو می شوم...

من همان روز آخر اسفندم

که هر روز تحویل می شوم به تو

همیشه بهارم

بهارم با تو

و دوستت دارم.

 

"کامران فریدی"

 

پ.ن:

بهار؛

می تواند نام تو باشد 

وقتی

که در همهمه یِ سبزِ دلم

دوستت دارم هایت 

شکوفه می زنند.

 

"سارا قبادی"

 

 

*سر اومد زمستـــــــــــــــــــــــون🌸🍃🌸🍃


و بعد ، تو آمدی
چون بهار بعدِ زمستان ،
و تو آمدی 
چون نسیمی ملایم
در گرمایی سوزان ،
و تو آمدی
چون روئیدن گل های معطر
بر زمینی بی ثمر ...،
و تو آمدی
چون طوفانی
که درون مرده ی مرا برانگیخت ،
و تو آمدی
چون پرتو نوری بعد از شبی افسرده ،
و تو آمدی
چون لبخندی صمیمانه بعد از غم ،
و بعد
تو آمدی
و تو ،
بسیار شبیه عشقی .....

"دئری‌ تیشنا"

 

پ.ن:

اگر تو امتداد بهار نیستی

پس این شکوفه‌های قلبم را از چه دارم

 

"شیما سبحانی"

 

* لبخندsmiley

 

 

آمدن مگر چطور می‌تواند باشد؟

غیر از این است که عطرت بپیچد و

من هزار بهار را

شاخه به شاخه

به پای آمدنت

شکوفه دهم...

 

"مریم قهرمانلو"

 

"شکوفه بزن"

۰۹
فروردين

 

تا زنده ای "شکوفه بزن"
گل کن!
بهار شو!
کسی به میوه های درختی 
که پای گور قد کشیده
"محل" نمی دهد...

" رسول ادهمی"


 پ.ن:
به تو گفتم :
گنجشک ِکوچکم باش
تا در بهار ِتو
من درختی پُرشکوفه شوم ،
تو لبخند زدی
و من برخاستم
و همه‌ ی حرف‌هایم شعر شد ..!!

 
" احمد شاملو"

بهار بهانه است
خبر از آمدنت که باشد
درختان چاره ای جز
شکوفه زدن
ندارند ...

 

" حمیدرضا عبداللهی"

 

.
من باور دارم که خنده بهترین سوزاننده کالری است.
من به بوسیدن باور دارم، بوسیدن بسیار. 
من باور دارم آنگاه که همه چیز به غلط از آب درآمد، قوی باشم. 
باور دارم که دختران شاد، زیباترین دختران هستند. 
بر این باورم که فردا روز دیگریست
و به معجزه یقین دارم.


" ادری هیپبورن"
 
 
پ.ن:
می‌گفت : تو که خنده‌هات بوی شکوفه‌های بهارنارنجه ٬ چرا نمی‌خندی برامون یه‌کم پاییز یادمون بره ؟

 

 

بیدار شو!

من تمام شب را

با لالایی عشق تو 

بیدار مانده ام 

بیدار شو!

مرا احساس کن 

ببین

جای بوسه هایم

روی لب هایت شکوفه داده اند

 

"سارا قبادی"

اردیبهشت

۲۲
ارديبهشت

 

 

 

سه فرزند داشت
ولی برای بهار
" اردیبهشت"
دختری بود که هربار
به لبخندش نگاه می کرد
خاطرات سرد یک زمستان را
به شکوفه ای از یاد می بُرد.

 

 
 
" حمید جدیدی "

اردیبهشت جانِ جان

۰۱
ارديبهشت

 

 

بوی اردیبهشت می آید در این حوالی...
بوی لوس ترین دختر بهار...که لای موهای فرخورده ی خرمایی رنگش عطر شکوفه های گیلاس است و از چشمهای سبزش شیطنت میبارد...
خلاصه که آب و جارو کنید راه را برایش...
این دخترک لوس بهاری دلش به نازکی شیشه و قهرش به سختی صخره هاست...حسابی هوایش را داشته باشید...
تا میتوانید عاشقش باشید و بوسه خرجش کنید و دل به دلش بدهید...
سنگ تمام بگذارید ها...
نبینم یک وقت اخم کند این دخترک لوس چشم سبز بهار که روزگارتان را سیاه میکنم...
با اردیبهشت جانِ جان لطفا کمی مهربان تر تر باشید... 

 
"فاطمه صابری نیا"
  •  

     

    به بهار خندیدی 
    دونه دونه از تبسم لبخندت
    روی شاخه هایِ درخت شکوفه زد 
    تو این شهر را سرسبز و آباد کردی
    اینبار چیدنِ گل ها از واجبات است
    چه کسی میخواهد مانع ام شوَد ؟
    حالا که اینطور است چهار دیواری اختیاری
    خنده های تو را فقط من حق دارم بچینم 
    تا آخرین شاخه و برگ سهم من است
    هرکدام را که دستم هم نرسد ،
    نوکِ کفش هایَت را پله میکنم
    با تکیه به سینه یِ تو بالا میروم
    میچینم و در سبد دل َم می گذارم
    باور کن بهار تویی که بهاران آمده است 
    وگرنه این فصل هم مثلِ تمام فصل ها
    می آمد و می رفت 
    پس فروردین را بیشتر بخند
    تا اردیبهشت و خرداد 
    بهار را باور کنند 
    بخند که شکوهِ خنده هایِ تو
    کیمیا گری میکند 
    اصلا نامِ خنده هایت را باید گذاشت ؛
    کیمیا . . .
 
" محمد رمضان نیا "

 

 

 

از بهارچه بنویسم

 

وقتی

 

 

چشمانت چار فصل

 

شکوفه دارد

 

 

 

" دانـیـال رحمانیان"

 

 

 
نوروز منی تو
با جان نو خریده به دیدارت می دوم
شکوفه هایِ تواَم من
به شورِ میوه شدن 
در هوای تو پر می کشم.
 
"شمس لنگرودی"
 
پ.ن1:
‏نشاط این بهارم 
بی گل رویت 
چه کار آید!؟
تو گر آیى،
طرب آید،
بهشت آید،
بهار آید ...
 
"بیدل دهلوی"
 
پ.ن2:

بهارِ من بُوَد آنگه

که یار مےآید ...

 

"هوشنگ ابتهاج"

 

چیزی به من بگو

مثل بهار

مثلا شکوفه کن!

و یا ببار

مانند رحمتی بر درونم

یا رنگین کمان باش و

روحم را در آغوش بگیرچیزی بگو

فراتر از حرف باشدجانم را لمس کند

چیزی بگو

مثلا کنارت هستم...

 

"تورگوت اویار"

 

پ.ن:

یخ،  آب می‌شود 

در روحِ من

در اندیشه‌هایم

بهار

حضورِ توست

بودنِ توست...

 

"مارگوت بیکل "

 

دوست دارم

سه شنبه‌ی آخر اسفند

از زیر کُرسی ِ تنهایی‌ام

نبودنت را بکِشم بیرون

بی‌اندازم کفِ اتاق

شعر بپاشم روش

کبریت بزنم

و از آتشِ یک سال انتظار

بپرَم ..

بهار بی‌حضورِ تو

کابوس این خوابِ زمستانی است

دوست دارم

شکوفه، بهانه‌ی تو باشد

تو پیراهنِ تمام فصل‌ها که در راهند ..

 

"سید محمد مرکبیان"

 

نوشتم این بار بهار 

که گل کنی در من ،
دست هایم دارند  شکوفه می دهند ....
 
" کامران رسول زاده " 

 

عزیزم!

کمی هم بیا

کمی هم باش

مرا "ببین"

دستت را بگذار روی قلبم...

کوبش های جنون آمیزش را هجی کن!

فکر می کردی یک روزی

تکرار اسمت بشود ضربان قلب کسی؟!

 

"نسترن علیخانی"

 

پ.ن:

من با دست های آویخته ی تو

در فروردین که هیچ 

در اسفند هم شکوفه می دهم ...

 

"حامد نیازی"