- ۰ نظر
- ۲۶ آبان ۹۶ ، ۲۲:۰۴
- ۲۵۶ نمایش
شهریور ؛
آهنگی است که مجبوری گوشش بدهی تا برسی به اهنگ مورد علاقه ات،
بچه دوم خانواده است
نه به عزیزی بچه اول است و نه به دردانگی آخری...
بهار نیست و پر از عطر گل،
تابستان هم نیست با آن همه لحظه های ناب،
پاییز نیست و پر از عاشقانه
و به سپیدی زمستان هم نیست...
شهریور فقط شهریور است؛
همانقدر تنها و همانقدر نادیده گرفتنی...
شهریور عشق اول نیست که از یاد نرفتنی باشد،
عشق آخر هم نیست که ماندگار باشد،
عشق دوم است و همانقدر ندیدنش راحت
همانقدر دوست نداشتنش ممکن....
شهریور "مردادِ داغِ دستانش "را ندارد
و "تیرِ کشیدن قلب از جای خالیش" را هم ....
شهریور پاییز و خاک باران خورده ندارد
یا سوز زمستانی که دستهایش را چفت دستهایت کند...
و شهریور بودن
عجیب گریه دار است...
" فاطمه جوادی "
خیال بوسیدنت
رنگ پیراهنم را عوض می کند
موهایم را بالای سرم جمع می کند
تا برهنگی گلویم را کشیده تر لمس کنی
تا اکتفا نکنی به شکوفه های تنم ..
بوسیدنت حرارت تابستان است
زیر پوست پیراهنم
می تواند در سرمای سینه ی من !
زیبایی زنی را بیدار کند
که ایستاده در مسیر باد
تا با خیال بوسه ی تو !
بهار را معطر کند ..
بوسیدنت می تواند
خواب هر کابوسی را آرام کند
پس چرا وحشت موهایم رام تو نشود؟
وقتی پاییز
از وسوسه ی نوازش تو برهنه شده
وقتی هر برگ !
بوسه ایست که از شاخه می افتد ...
"مهسارهنما"
تو بهار همهی فصلهای من بودی
تو بهار همهی دفترچههایی که
چیزی درشان ننوشتم !
بگذار پاسخ دهم
همچنان که دوستانه میگریم ،
هرچه بلور است به فصلِ پیش بسپاریم ؛
بگذار تا با رنگهای تَنت
دوست بدارمت :
عریان شو زیر آبشارهای خورشید
حتا انگشترت را
در صدای آنها پرتاب کن
که میخواهند به ما
چیزی را جز این که هست !
بباورانند ...
تو را با رنگ گلهای بِه ،
با رنگهای بلوط
تو را دوست خواهم داشت ...
"بیژن الهی"
اردیبهشت... فقط حالاست که آدم بی بهانه دلش عاشقی میخواهد،
که آسمان و آفتاب هم شوخ میشوند و سر به سرت میگذارند،
هوا جوری خوب است که دلت میخواهد تا آن سر دنیا پیاده بروی،
شبها عطر بهار نارنجش آدم مریض را سالم میکند و
" محمد یغمائی"
پ.ن :
تو میشناسى ام
و این تمام تاریخ است
هزار و سیصد و اردیبهشت
و یک آغوش
"الناز حقوقى"
بوی اردیبهشت می آید در این حوالی...
بوی لوس ترین دختر بهار...که لای موهای فرخورده ی خرمایی رنگش عطر شکوفه های گیلاس است و از چشمهای سبزش شیطنت میبارد...
خلاصه که آب و جارو کنید راه را برایش...
این دخترک لوس بهاری دلش به نازکی شیشه و قهرش به سختی صخره هاست...حسابی هوایش را داشته باشید...
تا میتوانید عاشقش باشید و بوسه خرجش کنید و دل به دلش بدهید...
سنگ تمام بگذارید ها...
نبینم یک وقت اخم کند این دخترک لوس چشم سبز بهار که روزگارتان را سیاه میکنم...
با اردیبهشت جانِ جان لطفا کمی مهربان تر تر باشید...
عشق نو رسیده منی
که باید نام زیبایی برایت پیدا کنم
چیزی شبیه خوشبختی
تا وقتی صدایت می کنم
باران اول بهار را هم به یادم بیاوری
خطای منی
که نمی شود چشم از تو فرو پوشاند
با دامنی که گیج در هوای تو می چرخد
با شرمی که خیس در حضور تو می میرد.
"فرنگیس شنتیا"
پ.ن:
پیراهنت را
به بند رخت می سپارم
از آن طرف دنیا
ابرها
دست و پای خود را گم می کنند
برای گل هایش
ابری
جا خوش می کند در گلویم
ابری
می نشیند در بشقابم
پیراهنت را
از بند رخت می کشم
ابرها
باران را از یاد می برند
و آرام
گوشه ای کز می کنند.
"محسن حسینخانی"
بهار تویی
که می آیی و دستهایم
شکوفه می دهند ناغافل!
تویی که با تمامِ خستگی
باز هم آرامشی!
باز هزار ستاره ی بی افول
هزار پروانه ی بیقرار
هزار شوق بی دلیل را
در خلوتِ آغوشِ من میریزی انگار
بهار تویی...
"نیلوفر حسینی"
تو که عین منی عید منی عیدت مبارک
پ.ن:
پیشاپیش فرارسیدن نوروز رو تبریک عرض میکنم
امیدوارم تک تک روزهای پیش رو براتون سبز و بهاری باشه
با آرزوی سلامتی و شادی برای همه ی دوستانِ جان
بهار
یعنی تو ...
تـــو
یعنی چهار فصل من
من
متولد "هزار و سیصد و بعد از تو" ام ...
"پویا جمشیدی "
پ.ن1:
نگار من
امید نوبهار من
لبی به خنده باز کن
ببین چگونه از گلی
خزان باغ ما بهار می شود
"سیاوش کسرایی"
پ.ن2:
تو بهاری؟
نه
بهاران از توست
از تو میگیرد وام
هر بهار این همه زیبایی را
هوس باغ و بارانم نیست
ای بهین باغ و بهارانم تو!
" حمید مصدق "