چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

چشم هاى سیاه تو
خاورمیانه ى دوم است؛
یک دنیا براى تصرفش
نقشه مى کشند
و من ...
سرباز بى چاره اى که
در مرز پلک هاى تو
جان مى دهم

طبقه بندی موضوعی

۶۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بهار» ثبت شده است

من و بهار پیاده شدیم

بهار در خیابان محو شد

پاییز در کنارم راه می‌آمد...

.

"احمدرضا احمدی"

 

پ.ن:

مسافر
جاده های پاییز شده ای 
و پشت پایت
از چشم درختان
برگ های زرد
سرازیر میشود ... 

 

 

" حمیدرضا سلیمانی "

 

 

 

 

پاییز را دوست دارم برای وقت‌هایی که:
کنارت هستم و دلتنگ می‌شوم
همان ‌وقت‌هایی که بی‌اختیار خود را در
آغوش تو جا می‌دهم و تو دستانت را به
«دورِ بودن من حلقه می‌کنی»

 

 

 
پ.ن:
پاییز 
ای فصل برگ ریز
ای همچو مرگ
گویم اگر دوست ترت دارم از بهار 
باور نمی کنی ؟!
 
" شفیعی کدکنی"
 

 

آقا ما خسته ایم

شما که گردنت بلند تره 

میتونى بگى بهار کدوم وره؟

.

"چهرازی"

" پائیز بهاری "

۳۱
شهریور

 

صدای قدم های " پائیز " می آید ...
تو اگر همدست شوی با دلم
میشود اسم این فصل را گذاشت
" پائیز بهاری " ... !

 

"حمیدرضا عبداللهی"

شهریور

۲۴
شهریور

 

شهریور ؛
آهنگی است که مجبوری گوشش بدهی تا برسی به اهنگ مورد علاقه ات،
بچه دوم خانواده است
نه به عزیزی بچه اول است و نه به دردانگی آخری...
بهار نیست و پر از عطر گل،
تابستان هم نیست با آن همه لحظه های ناب،
پاییز نیست و پر از عاشقانه
و به سپیدی زمستان هم نیست...
شهریور فقط شهریور است؛
همانقدر تنها و همانقدر نادیده گرفتنی...
شهریور عشق اول نیست که از یاد نرفتنی باشد،
عشق آخر هم نیست که ماندگار باشد،
عشق دوم است و همانقدر ندیدنش راحت
همانقدر دوست نداشتنش ممکن....
شهریور "مردادِ داغِ دستانش "را ندارد
و "تیرِ کشیدن قلب از جای خالیش" را هم ....
شهریور پاییز و خاک باران خورده ندارد
یا سوز زمستانی که دستهایش را چفت دستهایت کند...
و شهریور بودن
عجیب گریه دار است...


" فاطمه جوادی " 

 

دامنم را پر مى کنم از بهار ،

و شیراز شیراز برایت نارنج مى بارم 

و با عطر وحشى ام 

دیوانگى ات را از قفس آزاد مى کنم !

و مى چرخانم در شهر ،

برایم سعدى بخوان ،

و عشق را در تنم رها کن 

شبیه باد که روسرى ام را با خود برد ...

 

 "الینا نریمان"

خیال بوسیدنت

رنگ پیراهنم را عوض می کند

موهایم را بالای سرم جمع می کند

تا برهنگی گلویم را کشیده تر لمس کنی

تا اکتفا نکنی به شکوفه های تنم ..

 

بوسیدنت حرارت تابستان است

زیر پوست پیراهنم

می تواند در سرمای سینه ی من !

زیبایی زنی را بیدار کند

که ایستاده در مسیر باد

تا با خیال بوسه ی تو !

بهار را معطر کند ..

 

بوسیدنت می تواند

خواب هر کابوسی را آرام کند

پس چرا وحشت موهایم رام تو نشود؟

وقتی پاییز

از وسوسه ی نوازش تو برهنه شده

وقتی هر برگ !

بوسه ایست که از شاخه می افتد ...

 

"مهسارهنما"

 

تو بهار همه‌ی فصل‌های من بودی

تو بهار همه‌ی دفترچه‌هایی که

چیزی درشان ننوشتم !

بگذار پاسخ دهم

هم‌چنان که دوستانه می‌گریم ،

هرچه بلور است به فصلِ پیش بسپاریم ؛

بگذار تا با رنگ‌های تَنت 

دوست بدارمت :

عریان شو زیر آبشارهای خورشید

حتا انگشترت را

در صدای آن‌ها پرتاب کن

که می‌خواهند به ما

چیزی را جز این که هست !

بباورانند ...

تو را با رنگ گل‌های بِه ،

با رنگ‌های بلوط

تو را دوست خواهم داشت ...

 

"بیژن الهی"

 

 

موهایت را باز کن
دامن تکان بده ...
سال هاست بهار کار خودش را
درست انجام نمی دهد !

"پوریا نبی پور " 

 
پ.ن  : 

خردادشبیه دختریست که 

تنِ ظریفِ بهاری اش

از جای بوسه های معشوقه اش 
لبریز از حسِ گرماست


" ریحانه تحویلی " 

 

فروردینِ آمدنت لرزاند دلم را
به اردیبهشت که رسیدیم 
تمامت میان گیسوانت گم شد
حالا من مانده ام با عطر تند خردادت چه کنم؟
بانوى بهار
میشود شالت را کمى جا بگذارى؟

 

 
" علی موتمن " 
 

پ.ن : 

ترسم کـه سر کوی تو را سیل بگیرد
ای بی خبر ازگریه مستانه‌ام امشب

" فروغی بسطامی " 

 

اردیبهشت

۲۲
ارديبهشت

 

 

 

سه فرزند داشت
ولی برای بهار
" اردیبهشت"
دختری بود که هربار
به لبخندش نگاه می کرد
خاطرات سرد یک زمستان را
به شکوفه ای از یاد می بُرد.

 

 
 
" حمید جدیدی "

 

اردیبهشت... فقط حالاست که آدم بی بهانه دلش عاشقی میخواهد، 

که آسمان  و آفتاب هم شوخ میشوند و سر به  سرت میگذارند، 

هوا جوری خوب است که دلت میخواهد تا آن سر دنیا پیاده بروی،

 شبها عطر بهار نارنجش آدم  مریض را سالم میکند و 

 

عصرها یاسها توی باد عاشقی بی ملاحظه ای راه می اندازند...
اردیبهشت، بهاری‌ ترین ماه بهار است...عمیق تر نفس  بکشید و 

 

به آسمان بیشتر نگاه کنید و عاشقی کنید، عاشقی کنید، عاشقی کنید...
اردیبهشت، فصل عاشقی ست...
 

" محمد یغمائی" 

 

پ.ن :

تو میشناسى ام 

و این تمام تاریخ است

هزار و سیصد و اردیبهشت

 و یک آغوش

 

"الناز حقوقى"

دلبر اردیبهشت

۰۸
ارديبهشت

 

 
دختری را دیدم از جنس بهار
با موهای بلند و موج دار 
یک غنچه گل صورتی هم 
لابه لای موهایش گذاشته بود،
چشمان رنگی و مینیاتوری داشت
و با آن لب های قلوه ای کوچکش
آهنگی را زیر لب زمزمه میکرد.
آن دختر یک دختر معمولی نبود
او همان "دلبر اردیبهشت" بود
 
"رمیصا رستگار"

اردیبهشت جانِ جان

۰۱
ارديبهشت

 

 

بوی اردیبهشت می آید در این حوالی...
بوی لوس ترین دختر بهار...که لای موهای فرخورده ی خرمایی رنگش عطر شکوفه های گیلاس است و از چشمهای سبزش شیطنت میبارد...
خلاصه که آب و جارو کنید راه را برایش...
این دخترک لوس بهاری دلش به نازکی شیشه و قهرش به سختی صخره هاست...حسابی هوایش را داشته باشید...
تا میتوانید عاشقش باشید و بوسه خرجش کنید و دل به دلش بدهید...
سنگ تمام بگذارید ها...
نبینم یک وقت اخم کند این دخترک لوس چشم سبز بهار که روزگارتان را سیاه میکنم...
با اردیبهشت جانِ جان لطفا کمی مهربان تر تر باشید... 

 
"فاطمه صابری نیا"

باران اول بهار

۲۳
فروردين

 

عشق نو رسیده منی

که باید نام زیبایی برایت پیدا کنم

چیزی شبیه خوشبختی

تا وقتی صدایت می کنم

باران اول بهار را هم به یادم بیاوری

خطای منی

که نمی شود چشم از تو فرو پوشاند

با دامنی که گیج در هوای تو می چرخد

با شرمی که خیس در حضور تو می میرد.

 

"فرنگیس شنتیا"

 

 

پ.ن:

پیراهنت را

به بند رخت می سپارم

از آن طرف دنیا

ابرها

دست و پای خود را گم می کنند

برای گل هایش

 

ابری

جا خوش می کند در گلویم

ابری

می نشیند در بشقابم

 

پیراهنت را

از بند رخت می کشم

ابرها

باران را از یاد می برند

و آرام

گوشه ای کز می کنند.

 

 

"محسن حسینخانی"

  •  

     

    به بهار خندیدی 
    دونه دونه از تبسم لبخندت
    روی شاخه هایِ درخت شکوفه زد 
    تو این شهر را سرسبز و آباد کردی
    اینبار چیدنِ گل ها از واجبات است
    چه کسی میخواهد مانع ام شوَد ؟
    حالا که اینطور است چهار دیواری اختیاری
    خنده های تو را فقط من حق دارم بچینم 
    تا آخرین شاخه و برگ سهم من است
    هرکدام را که دستم هم نرسد ،
    نوکِ کفش هایَت را پله میکنم
    با تکیه به سینه یِ تو بالا میروم
    میچینم و در سبد دل َم می گذارم
    باور کن بهار تویی که بهاران آمده است 
    وگرنه این فصل هم مثلِ تمام فصل ها
    می آمد و می رفت 
    پس فروردین را بیشتر بخند
    تا اردیبهشت و خرداد 
    بهار را باور کنند 
    بخند که شکوهِ خنده هایِ تو
    کیمیا گری میکند 
    اصلا نامِ خنده هایت را باید گذاشت ؛
    کیمیا . . .
 
" محمد رمضان نیا "

 

زیباترین نکته در بهار این است،

که عشق هرگز تحقق نمی ‏یابد،

و شکوفه‏ ها هرگز به میوه بدل نمی ‏شوند...

پس آیا به ‏راستی،

وعده ‏ی آینده،

شیرین ‏تر از نومیدی تحقق ‏یافته نیست؟

 

"غاده السمان"

 

پ.ن:

بهار گوشه ی قلب تمام آدم هاست 

همان نفس که پری از هوای عطر کسی 

 

" معصومه صابر " 

 

سبز

اگر فرو نمی‌رفت در پاییز

درخت اگر تن نمی‌داد به چماق

برگ‌ها اگر نمی‌رفتند در باد

یک بار بهار می‌کردی و بعد از آن

همه سال، سال فراوانی بود.

فروردین من باش

می‌خواهم پیراهنت را درو کنم ...

 

 

 

 

 

"علی اسداللهی"

 

 

 

از بهارچه بنویسم

 

وقتی

 

 

چشمانت چار فصل

 

شکوفه دارد

 

 

 

" دانـیـال رحمانیان"

 

 

 

بهار؛می تواند نام تو باشد 

وقتی که در همهمه یِ سبزِ دلم

دوستت دارم هایت 

شکوفه می زنند.

 

"سارا قبادی"

 

سبدهایی از حصیرِ جنگل

پُر از بوسه ها

با تو چنان کنم

که بهار

با

درختانِ گیلاس...

 

"پابلو نرودا"

  •  

  • بخند ای بر لبانت رنگ فروردین 
    که لبخندت  گواهی می دهد

    هرگز زمستان بر نمی گردد!!

  •  
  • "علی کریمان"
  •  

پ.ن:

ای نوبهار خندان، از لامکان رسیدی

چیزی به یار مانی، از یار ما چه دیدی؟

خندان و تازه رویی، گلرنگ و مشک بویی
همرنگ یار مایی، یا رنگ ازو خریدی؟

 
"مولانا"

 

بهار بیش از این که حادثه اى در طبیعت باشد

حادثه اى است در قلب آدمى و 

پیش ازآنکه در طبیعت محسوس باشد 

در حسی  انسانى وقوع مى یابد!

 در بهاران گل نیست که باز میشود

 گره هاى روح انسان است...

 

"نادرابراهیمی"

 
نوروز منی تو
با جان نو خریده به دیدارت می دوم
شکوفه هایِ تواَم من
به شورِ میوه شدن 
در هوای تو پر می کشم.
 
"شمس لنگرودی"
 
پ.ن1:
‏نشاط این بهارم 
بی گل رویت 
چه کار آید!؟
تو گر آیى،
طرب آید،
بهشت آید،
بهار آید ...
 
"بیدل دهلوی"
 
پ.ن2:

بهارِ من بُوَد آنگه

که یار مےآید ...

 

"هوشنگ ابتهاج"

بهار با فروردینش

۰۲
فروردين

 

بهار با فروردینش

چه گلی می خواست به سرم بزند

بهتر از تو...

 

"فریناز مختاری"

 

پ.ن:

گلی به دست من آید چو روی تو؟

هیهات!

هزار سال دگر

گر چنین بهار آید..‌.

 

"سعدی"

بهار...

۲۸
اسفند

 

بهار تویی

که می آیی و دستهایم 

شکوفه می دهند ناغافل!

تویی که با تمامِ خستگی

باز هم آرامشی!

باز هزار ستاره ی بی افول

هزار پروانه ی بیقرار 

هزار شوق بی دلیل را

در خلوتِ آغوشِ من میریزی انگار 

بهار تویی...

 

"نیلوفر حسینی"

 

تو که عین منی عید منی عیدت مبارک

 

پ.ن:

پیشاپیش فرارسیدن نوروز رو تبریک عرض میکنم 

امیدوارم تک تک روزهای پیش رو براتون سبز و بهاری باشه 

 با آرزوی سلامتی و شادی برای همه ی دوستانِ جان

 

بهار 

یعنی تو ... 

تـــو 

یعنی چهار فصل من 

من 

متولد "هزار و سیصد و بعد از تو" ام ... 

 

"پویا جمشیدی "

 

پ.ن1:

نگار من

امید نوبهار من

لبی به خنده باز کن

ببین چگونه از گلی

خزان باغ ما بهار می شود

 

"سیاوش کسرایی"

 

پ.ن2:

تو بهاری؟

نه

بهاران از توست 

 

از تو میگیرد وام 

هر بهار این همه زیبایی را 

 

هوس باغ و بارانم نیست 

ای بهین باغ و بهارانم تو!

 

" حمید مصدق "

 

چشم تو 

لایحه روشن آغاز بهار

 

طرح لبخند تو

پایان پریشانی ها

 

"قیصر امین پور"

 

پ.ن:

فردوس دل‌، اسیر خیال تو بودن است 

 عید نگاه‌، چشم به رویت‌ گشودن است 

 

"بیدل دهلوی"

 

چیزی به من بگو

مثل بهار

مثلا شکوفه کن!

و یا ببار

مانند رحمتی بر درونم

یا رنگین کمان باش و

روحم را در آغوش بگیرچیزی بگو

فراتر از حرف باشدجانم را لمس کند

چیزی بگو

مثلا کنارت هستم...

 

"تورگوت اویار"

 

پ.ن:

یخ،  آب می‌شود 

در روحِ من

در اندیشه‌هایم

بهار

حضورِ توست

بودنِ توست...

 

"مارگوت بیکل "

 

لبخندَت 

نهایتِ بهـارِ من است 

لبخند بزن

بگذار 

بهـار با لبخنـدَت 

شکوفـا شـود

 

"بهاره حصاری"

 

پ.ن:

ازبهار نیست

 از شادی لبان توست !

که اینگونه درخت ها گل می کنند ...

 

"رها مولوی"