چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

چشم هاى سیاه تو
خاورمیانه ى دوم است؛
یک دنیا براى تصرفش
نقشه مى کشند
و من ...
سرباز بى چاره اى که
در مرز پلک هاى تو
جان مى دهم

طبقه بندی موضوعی

۶۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بهار» ثبت شده است

 

ای بهار 

سر منشاء بی پایانت کجاست ؟

تا نوشان نوشان بیایم

و در منزلت آرام گیرم ...

 

"شمس لنگرودی"

 

حیف نیست؟!

بهار از سر اتفاق بغلتد در دستم

آن وقت تو نباشی!

 

"شمس لنگرودی"

 

چشم در راه بهارم  

چشم در راه کسی هستم

کوله بارش بر دوش 

آفتابش در دست

خنده بر لب ، گل به دامن ، پیروز

کوله بارش سرشار از عشق ، امید

آفتابش نوروز

باسلامش ، شادی

در کلامش ، لبخند

از نفس هایش گُل می بارد

با قدم هایش گُل می کارد

مهربان ، زیبا ، دوست

روح هستی با اوست !

قصه ساده ست ، معما مشمار 

چشم در راه بهارم آری 

 

چشم در راهِ بهار …. !

 

"فریدون مشیری "

 

آهای آبی فیروزه ای 

آهای سرخی آتش

آهای لبخند آفتاب 

عطر نان تازه 

آواز گنجشکهای صبح

آهای رد چشمان گلدانهای پشت پنجره 

ریز ریزه های بنفش پیراهن بهار ...

آهای آخر اسفند

آهای اول عشق...

آهای آبی فیروزه ای

بگو ،

به آفتاب بگو 

که چشم روشنی منی!

 

"معصومه صابر "

 

دوست دارم

سه شنبه‌ی آخر اسفند

از زیر کُرسی ِ تنهایی‌ام

نبودنت را بکِشم بیرون

بی‌اندازم کفِ اتاق

شعر بپاشم روش

کبریت بزنم

و از آتشِ یک سال انتظار

بپرَم ..

بهار بی‌حضورِ تو

کابوس این خوابِ زمستانی است

دوست دارم

شکوفه، بهانه‌ی تو باشد

تو پیراهنِ تمام فصل‌ها که در راهند ..

 

"سید محمد مرکبیان"

 

نوشتم این بار بهار 

که گل کنی در من ،
دست هایم دارند  شکوفه می دهند ....
 
" کامران رسول زاده "