چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

چشم هاى سیاه تو
خاورمیانه ى دوم است؛
یک دنیا براى تصرفش
نقشه مى کشند
و من ...
سرباز بى چاره اى که
در مرز پلک هاى تو
جان مى دهم

طبقه بندی موضوعی

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نگاه تو» ثبت شده است

فراموشت کرده ام
ای نور دسته دسته
که بر هم می گذارم
و تو را می سازم.
ماه سیاه !
که پیشانی داغت را برف شسته است
اقیانوس عاشق !
که در پی قویی کوچک روانه رود می شوی !
از یادت برده ام
هم چون چاقویی در قلب
هم چون رعدی تمام شده
در خاکستر شاخه هایم .

 

"محمد شمس لنگرودی"

 

پ.ن:

خورشیدی سیاه
که میان شاخه ها می درخشد .
نگاه تو را آزرده نمی کند
از شیشه ها دانه ای نور بچین
به این شاخه ها بیاویز .

 

"بیژن الهی"

 

لبخند که می زنی
توی دلم انگار اناری ترک بر می دارد
با نگاه تو
ناتمام می مانند تمام شعر های دنیا
می دانی!
همه ی این قصه ها
از شهرزاد چشم های تو شروع شد
و الا عاشق ها
عقل شان به این چیزها قد نمی دهد
حالا دیگر
تقصیر یلدای موهای توست
اگر این شب ها خوابشان نمی برد
آخر بهار را
به زمستان گره زده ای
راستی
یک امشب پشت پنجره بایست
بگذار حواس فردا پرت بشود
شاید به اندازه یک دقیقه
بیش تر خواب ببینمت...

"میلاد کاشانی"

 

پ.ن:

در شب یلدای عشقت شب نشین باده ام

خسته از دلتنگی‌ات با جام ها جان داده ام

نیستی هر لحظه اما با منی در شعر من

با خیالت مست در آغوش غم افتاده ام!

 

" مینا معمارطلوعی"

 

"یلدا "

 

 

عطر پرتقال می گیرد نفسم
از تو که می گویم
نارنجی می شود دنیایم
تو را که می بینم
و تو بکرترین منظره ای
مثل درخت پرتقالی
که در پاییز به بار نشسته باشد!
پر از بوسه
پر از دوستت دارم...

"حامد نیازی"

 

پ.ن:

ازمیان تمام چیزهایی که دیده ام
تنها تویی که میخواهم به دیدن اش ادامه دهم
از میان تمام چیزهایی که لمس کرده ام
تنها تویی که میخواهم به لمس کردنش ادامه دهم.

خنده ی نارنج طعمت را دوست دارم.

چه باید کنم ای عشق؟
هیچ خبرم نیست که رسمِ عاشقی چگونه بوده است
هیچ نمیدانم که عشق های دیگر چه سان اند؟
من با نگاه کردن به تو
با عشق ورزیدن به تو زنده ام .

عاشق بودن، ذاتِ من است..‌‌.


"پابلو نرودا"
‌‌

برای من لبخندت 
چشم‌ نوازترین منظره‌ی دنیاست...
وقتی که میگویم نگاهت را به من بده 
و حالا بخند..

 

"ناشناس"

دلبر..

۰۶
خرداد

 

صداش میکنم

میگم دلبر؟

میگه من دلبری بلد نیستم

میگم پس این دل من خودش راه افتاد اومد دنبالت؟ یا من ولخرج بودم دلمو ساده از کف دادم؟

 

دِ نیگا

د همین الان نیگا

نیگااا‌ آخه...

 

بعد میگی من دلبر نیستم

د خو همین نگات

همین نگاه الانت

مگه میشه جون نداد براش؟

حالا من خسیسم دل دادم ببری

وگرنه که به ولله اون نیگات بیشتر ازینا هم‌میطلبه.

 

"علی اصغر وطن تبار"

 

چشمانت

دو رودخانه ی تشنه اند

که از پس نیزارهایش

محموله ی ممنوعی حمل می شود.

 

" شمس لنگرودی "

 

 

تو سرد شده ای 

وَ من 

بیهوده می دمَم 

در خاکسترِ خاطرات...!

 

نه نگاهت

شعله ور می شود 

نه دلت را

دوستت دارمی گرم می کند؛

 

بگذار حرف ها را

چشم هایت با من در میان بگذارند

زبانت را هرگز...هرگز

اعتمادی نیست ...!

 

"مینا آقازاده

 

پ.ن:

کەسی لێ نییە،

وەرە ژیان بدزین ،

ئەو کـــــــــــات

لە نێــــــــــوان دوو دیدار دا

دابەشـــــــــــی بکەین...

 

ترجمه:

کســـــــی نیست،

بیا زندگی را بدزدیم، 

آن وقت

میان دو دیــــــــــــدار

قسمــــــت کنیم...

 

من به شهریور چشم تو ارادت دارم 

تو به دی ماه دلم گوشه چشمی داری ؟ 
 
" جواد کلیدری " 
 
پ.ن : 
روزگاری،
یک تبسم،
یک نگاه،
خوش تر 
از گرمای صد آغوش بود 
 
" فریدون مشیری " 

 

کنار چای تلخم شعر با طنبور می چسبد

 

 

هوا سرد است و یک سیگار هم بد جور می چسبد

پلنگت خیره می گردد به سمتت ماه من هرشب

 

 

تماشایت از این منظر چقدر از دور می چسبد .

 

 

گل پیراهنت زنبور ها را عاشقت کرده است

 

 

و بی خود نیست بر لبهای تو زنبور می چسبد .

 

 

نه چشمم شور بازار و نه دل شوری دگر دارد

 

 

بگو آخر به من هم وصلۀ ناجور می چسبد؟ .

 

 

دو چشمان تو چنگیز و دل من نیز نیشابور

 

 

نگو یک حملۀ دیگر به نیشابور می چسبد .

 

 

بریز از سم خود ای مار در این خوشۀ انگور

 

 

تعارف کن مرا، امشب فقط انگور می چسبد

 

 

 

"سید حکیم بینش"

 

پ.ن:

کاری که نگاه تو شبی با دل ما کرد

 

 

 

با خلق نکرده است، نه چنگیز، نه تاتار

 

"رویا باقری"

 

 

چشم هایت 

پر از عاشقانه های پاییز است 

نگاهم که میکنی 

خشکم میزند !

زرد می شوم 

می ریزم ...

"علیرضا اسفندیار ی"