دریا نام دیگر اغوشت بود
- ۰ نظر
- ۰۲ تیر ۹۶ ، ۲۲:۱۷
- ۲۰۳ نمایش
من هنوزم دچار چشماتم
چیزی جز تو توو مغز پوکم نیست !
گرچه اسمت دیگه توو گوشیم و ؛
توو "فـِـرندای فیس بوکم" نیست !
عکست ُ احمقانه می بوسم
تو که احساسم ُ نمی فهمی !
حسم ُ وقت ِ دیدن ِ پسری ؛
که نمیشناسم ُ نمی فهمی !
وقتی "لایکش" میفته رو عکست
بی هوا پشت ِ میـــــز می لرزم !
وقتی لحنش صمیمی و گرم ِ ؛
وقتی میگه عزیــــز ... می لرزم !
تک تک ِ دوستات مشکوکن
پسرای ِ مجرد ِ خوشتیپ !
حتی اون آدمایی که رفتن
با یه دختر تووی " ریلیشن شیپ " !
گاهی دستم میره رو " دیوارت " ؛
بنــِـویسم که دوستت دارم !
بنــِـویسم چقــــــــــــــــدر بدبختم !
اما دستم میره به سیگارم !
از سر ِ حوصله م که سُر خوردم !
از هوای ِ ترانه افتادم !
" پروفایلت " تموم ِ دنیامه
من به چک کردن تو معتادم !
گیر کردم میون ِ دنیا و
زندگی ِ مجازی ِ مطلق !
من هنوزم دچار چشماتم
من بی کله ی خر ِ احمق!
"احسان رعیت"
ماهِ مهمانی خداست؛
و باز سفره ی دلم را برایت پهن کرده ام...
تعارف که به صاحبخانه روا نیست..
اما اجالتاً..
بفرمایید حضرتِ یار..
این بار روزه ی "دوستت دارم نگفتن" تان را
با شیرینیِ یک "بوسه" باز کنید!
"الناز شهرکی"
پ.ن:
فضای خانه که از خندههای ما گرم است
چه عاشقانه نفس میکشم!، هوا گرم است
دوباره «دیدهامت»، زُل بزن به چشمانی
که از حرارتِ «من دیدهام ترا» گرم است
بگو دومرتبه این را که: «دوستت دارم»
دلم هنوز به این جملهی شما گرم است
بیا گناه کنیم عشق را... نترس خدا
هزار مشغله دارد، سرِ خدا گرم است
من و تو اهل بهشتیم اگرچه میگویند
جهنم از هیجانات ما دو تا گرم است
به من نگاه کنی؛ شعرِ تازه میگویم
که در نگاه تو بازارِ شعرها گرم است
"نجمه زارع"
بیا منصف باشیم !
معامله ای عاشقانه
تو برایِ همیشه کنارم بمان
و من
تا به ابد به دورِ حضورت می گردم!
تو برایِ همیشه بارانی بپوش
من تا همیشه باران می شوم می بارم
به لحظه هایت... تو بغض کن
من اشک می شوم
تو بخند
من شوق می شوم
تو ببین
من از نگاهت
مست می شوم
بیا منصف باشیم !
تو برایم تب کن
من برایت می میرم ... .
"عادل دانتیسم"
در پاکتی درگشوده
برایت مشتی سلام و بوسه فرستادم
با اندکی هوای نیالوده
و چن قطعه عکس نان ...برای تبرک
که پشتشان نوشته ام
آیا دوباره می بینمت ؟
آیا هنوز
وقتی که می دوم
دلت هوای شانه های مرا دارد ؟
آیا هنوز بر این عقیده ای که
دو دو تا مساوی چار است ؟
و هیچ قصد توبه نداری ؟
ناچارم برایت دعا کنم
از فرط عشق بمیری ...
"رویا زرین"
کنار تو در عکس زیباترم
کنار زندگی بایست !
شاید زیباترش کنی ...
در آسمان ، هواپیمایی می ایستد
در میان راه ، گلوله ای
و در تن گیتار ، صدایی
وقتی که
پلک هایت سنگین میشوند
و قفسه ی سینه اگر هنوز
تکان میخورد !
محض خاطر این است
که گهواره ی تو باشم ...
کودکی تو را
با مادرش اشتباه گرفت
شکوفه ای تو را
با درختش
و پرستویی آن قدر دور سرت چرخید
آن قدر کوچ را از یاد برد !
که گوشواره ات شد ...
برای زیبایی دست هات
شعر ، خانه ی کوچکی ست
مثل یک فنجان که بخواهد
تمام باران یک ابر را
در خود جای دهد
حرف بزن
سکوت کن
بخند
اشک بریز
چمدان ببند
دور شو
اما
در آغوش من !
در آغوش من ...
"علیرضا قاسمیان خمسه"
صداش میکنم
میگم دلبر؟
میگه من دلبری بلد نیستم
میگم پس این دل من خودش راه افتاد اومد دنبالت؟ یا من ولخرج بودم دلمو ساده از کف دادم؟
دِ نیگا
د همین الان نیگا
نیگااا آخه...
بعد میگی من دلبر نیستم
د خو همین نگات
همین نگاه الانت
مگه میشه جون نداد براش؟
حالا من خسیسم دل دادم ببری
وگرنه که به ولله اون نیگات بیشتر ازینا هممیطلبه.
"علی اصغر وطن تبار"
جهان پشت سرم میماند
از اتفاقاتی که نیفتاده
صداهایی که نشنیدهام
من
پر از وسوسهام
چیدن این همه سیب
خواندن این همه شعر
رفتن روی طناب
بدون این که بیفتم
بدون این که بترسم
" آرزو نوری "
پ.ن: