چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

چشم هاى سیاه تو
خاورمیانه ى دوم است؛
یک دنیا براى تصرفش
نقشه مى کشند
و من ...
سرباز بى چاره اى که
در مرز پلک هاى تو
جان مى دهم

طبقه بندی موضوعی

۳۶۱ مطلب با موضوع «سایر شاعران ایرانی» ثبت شده است


چشم های تو

در کشفِ الکتریسیته

همدستِ ادیسون بوده اند

در کشفِ جاذبه 

الهام بخشِ نیوتون

و انیشتین 

هیچگاه فکر نمی کرد

هیروشیمایی که منم

حاصلِ چشم های تو باشد ...


"علی صالحی بافقی "


این زمستان 

گویا 

غم پنهان دارد 

که در این موعد سرد 

عوض برف

به چشمش

نم باران دارد...


"حمزه علیزاده"


شالت تمام شد،

بافتم...

نمی دانم چند گره دارد،

اما...

هر بار که باد بوزد

چندین هزار بوسه

دور گردنت خواهد پیچید...


 

"منیره حسینی"

 

دلتنگی برف است

یک روز صبح بیدار می شوی

می بینی

همه جا را پوشانده...

 

"سارا شاهدی"

 

من عاشق هنر بودم

دیروز به جبر پدر و مادرم

مهندس شدم

امروز به جبر چشم هایت

شاعر

همیشه می‌گفت جبر یک روز به کارت می آید!

روح معلم ریاضیم شاد!

 

"کامران خسروی"


نگاه های تو اتفاقی نبود!

نه...

یک اتفاق

دل را آنقدر تکان نمی‌دهد...!


"همایون علوی"


موی تـو آشـفـتـه و 

حـالِ دلِ مـن هـم خـراب 

 

چون ریاضی 

اجتماعِ این دو منفی 

مثبت است..!


"ناصرپروانی"


تو فقط با لب تنهایی خود ساز بزن

واژه ها باهوس شعر چنین می‌رقصند


 "محمدرضاکرمی"


من بودم و کنجی و کتابی و سرودی

 غم را که نشان داد؟

 بلا را که خبر کرد؟


"بهمن محصص"

بوی اسب

۰۶
بهمن


تنت بوی اسب می دهد

اسبی که تنهاست

و خیلی پیشتر از این ها

باید رفته باشد


می گویی آدم برفی نه زن است نه مرد

نه می آید 

نه می رود 

فقط

از آب بودنش بیرون می آید و

به آب بودنش بر می گردد


به ربط آدم برفی به تو فکر می کنم

به رفتن تو که بر می گردد

و می دانم همین لیوان

که از شیر آب بیرون آمد 

همان آدم برفی ست

می دانم زنی که در خیابان می دود

ادامه ی اسبی ست

که روزی تنش را پیش من جا گذاشته بود


می دانم و

می گذارم این بو

که شیهه می کشد در اتاق

به آشپزخانه برود 

 برگردد به یخچال

به لوله های آب

یا به اتاق خواب

خودش را بمالد به تخت

به ملحفه ها 

به لباس ها

به چیزهای دیگری

که روزی آن ها را 

ترک می کند .


"امیررضاسیدحسینی"

چشم های تو

۰۶
بهمن
     

    به من نگویید ؛ منطقی باش

     

     

    و فراموشش کن

     

     

    یک بار

     

     

    فقط یک بار ،

     

     

    در چشمانش خیره شوید

     

     

    تا بفهمید

     

     

    من منطقی ترین آدم جهانم

     

     

    که فراموشش نمی کنم...

     

     

     

    "آریا نوری "

     

     

    •  


    من فقط روزنامه ای بودم 

    بین انبوهِ دسته بندی ها 


    مرگ در صفحه ی حوادث بود 

    زندگی در نیاز مندی ها !


    " یاسر قنبر لو " 



    نه بوسه ای

    نه شکرخنده ای

    نه پیغامی…

    به هیچ وجه مرا روزی از دهان تو نیست!


    "صائب تبریزی"


    پ.ن:

    لب هایت 

    این چسب های زخم را 

    بر دهانم بچسبان 

    غمگین تر از آنم که بگویم 

    دوستت دارم ...


    " پریسا صالحی " 

    دل میبری!!!

    ۰۶
    بهمن


    مافیای اعضای بدن شده ای...

    دل میبری!!!


    "کوروش نامی"

    آفتاب

    ۰۶
    بهمن

     

    محکومم به تو

     

     

    چنانکه ماهی به آب

     

     

    سپیده به آفتاب

     

     

     

     

     

    "وحید عمرانی"

     

    پ.ن: 

    عزیزم 

    آفتا ب را روشن کنیم 

    این سپیده 

    دیگر با پای خود نمی آید !

     

    "رضون ابو ترابی " 


    چند پرنده باشم کاش

    یکی

     نشسته  روی گونه هات 

    یکی 

    خوابیده توی موهات 

    یکی هم 

     نُک به نُک

     روی لبهات

    هزار پرنده باشم کاش 

    چونان بپوشانمت 

    که از تو 

    تنها من ...


    "هومن محمدکرمی"


    پ.ن:

    من،تو باشم

    پای تا سر...تو

    زندگی گر هزار باره بود

    بار دیگر تو

    بار دیگر تو...


    "فروغ فرخزاد"


    کاش می‌شد

    به جای این‌که بگویم:

    "بهمن" آمد...

    با شوق می‌گفتم:

    "بَه"... "تو" آمدی؟!


    "یکتا رفیعی"


    واجبِ شرعیِ عشقست سلامِ سرِ صبح

    السلام ای همه ی عشق و مسلمانی من


    "عالیه رجبی"


    پ.ن : 

    ندانم عشق را مذهب ولی 

    هر کس که عاشق شد؛


    مسلمان کافرش میخواند و 

    کافر مسلمانش ...


    " بیدل دهلوی " 


    صبح ها 

    بیشتر از نور،

    تـــو را می‌خواهم ...


    "معصومه صابر"


    پ.ن:

    هر صبح، 

    در آیینه ی جادویی خورشید 

    چون می‌نگرم، 

    او همه من، من همه اویم !


    "فریدون مشیری"


    ثروتم

    مِثقال

    مِثقال

    زَعفِرانِ عِشقِ توست...


    "حمیدرضا طاهری"


    گاهی برایم اخم کن

    چین و چروکت محشریست

    هم موج دریا

    هم کویر

    اعجازِ پیشانی توست !


    "ناصر پروانی"

    چشم "تو"

    ۲۸
    دی

     

    من شاعرم! 

    خوش می زنم، 

    از عشق و از مستی رقم

    اما به چشمانت قسم، 

    چشم "تو" خوش ترمی زند...!

     

    "حسین منزوی"

     


    تمام مناسبت ها

    برای توست

    روز کارگر 

    وقتی که زیبایی ات کارگر می افتد 

    روز جهانی گردشگری 

    وقتی که خون مرا 

    در غروب های جمله، در سکوت

    به گردش می بری 

    حتا 

    روز جهانی پست 

    که مقصد تمام نامه های عاشقانه ای

    که نام گیرنده اش هرچه هست، نام مستعار توست 

    روز من ولی 

    شبی که دیدمت 

    که خواب بدی دیده بودی

    پریدمت ...


    "علیرضا آدینه"


    قهرِ تو 

    ستون آرزوهای مرا می لرزاند 

    با من از آشتیِ 

    پنجره و باران بگو 

    از تعهد پَرده و آفتاب. 

    این بنایِ خوشبختی ربط عجیبی 

    به وسعت نگاه تو دارد... 


    "مجید وادی"


    من مردی هستم ؛

    جدی 

    کمی اخمو 

    حساس 

    و کمی لجباز!!

    و تو دختری هستی که 

    میتوانی تمام این معادلات را

     در من بهم بزنی!!


    "محسن عاوی"

    دست گرمت

    ۱۹
    دی


    اتو با لباس چروک چه می کند؟

    می خواهم دست گرمت بر پیشانی ام باشد


    "سامان سپنتا"


    دیوانگی ام را به حسابِ تو شمردند

    تحقیق شده از همه معشوق ترینی..!


    "امیرحسین اثناعشری"

     

    صبح را 

    با غزلِ چشم تو مینوشم و باز

    مثل هر روز 

    تو در مَطلعِ شعرم هستی ...

     

    "ناشناس"

     

    پ.ن:

    سربازان

    در جنگ خواهند مُرد

    پیرمردان در بسترهایشان

    جوانان در خیابانها...

    و من

    در چشمهایت...

     

    "سبحان زمانی"

     

    چشم ، مخصوص تماشاست اگر بگذارند

    و تماشای تو زیباست اگر بگذارند

     

    سند عقل ، مشاعی ست ، همه می‌دانند

    عشق امّا فقط از ماست اگر بگذارند

     

    وقتی اظهار نظر کرد دلم ، فهمیدم

    عشق هم صاحب فتواست ، اگر بگذارند

     

    روستازاده‌ام و سبزتر از برگ درخت

    سینه‌ام وسعت صحراست اگر بگذارند

     

    دل دُرنایی من ! این‌همه بیهوده مگرد

    خانه دوست همین‌جاست اگر بگذارند

     

    غضب‌آلوده نگاهم مکنید ای مردم !

    دل من مال شماهاست اگر بگذارند ...

     

     

    "محمود اکرامی"

     

    پ.ن:

    خبرت هست که در شهر دوچشمان تو من مسکونم

    اندکی پلک نزن،اخم مکن،حال دلم ویران است.

     

    "احمد کاشفی"


    هر موقع

    حس کردی

    دوستت دارمی گوشه ی دلت

    بی تاب شنیده شدن است

    تعارف نکن

    گوش های من

    قابل تورا ندارند!!!


    "وحید قرقانی"