مَردی جنون ندارد
- ۰ نظر
- ۱۰ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۲۰
- ۱۴۳ نمایش
قول میدهم در جهان قدرتی وجود ندارد که
بتواند عشق را به کینه تبدیل کند
و این نشان میدهد که
جهان با همه عظمتش در برابر قدرت عشق
چقدر حقیر است و ناتوان.
"نادر ابراهیمی "
"چهل نامه کوتاه به همسرم"
تنت بوی اسب می دهد
اسبی که تنهاست
و خیلی پیشتر از این ها
باید رفته باشد
می گویی آدم برفی نه زن است نه مرد
نه می آید
نه می رود
فقط
از آب بودنش بیرون می آید و
به آب بودنش بر می گردد
به ربط آدم برفی به تو فکر می کنم
به رفتن تو که بر می گردد
و می دانم همین لیوان
که از شیر آب بیرون آمد
همان آدم برفی ست
می دانم زنی که در خیابان می دود
ادامه ی اسبی ست
که روزی تنش را پیش من جا گذاشته بود
می دانم و
می گذارم این بو
که شیهه می کشد در اتاق
به آشپزخانه برود
برگردد به یخچال
به لوله های آب
یا به اتاق خواب
خودش را بمالد به تخت
به ملحفه ها
به لباس ها
به چیزهای دیگری
که روزی آن ها را
ترک می کند .
"امیررضاسیدحسینی"
به من نگویید ؛ منطقی باش
و فراموشش کن
یک بار
فقط یک بار ،
در چشمانش خیره شوید
تا بفهمید
من منطقی ترین آدم جهانم
که فراموشش نمی کنم...
"آریا نوری "
من فقط روزنامه ای بودم
بین انبوهِ دسته بندی ها
مرگ در صفحه ی حوادث بود
زندگی در نیاز مندی ها !
" یاسر قنبر لو "
لوریا: من خیلی از رنگ بنفش خوشم میاد.
جان: چه خوب، منم رنگ آبی رو خیلی دوست دارم،
بنفشو یه کم کمرنگ کنی میرسی به آبی، رنگ های نزدیکی هستن تقریبا...
لوریا: آره، رنگ های نزدیکی هستن.
جان: البته نیازی به اینهمه فلسفه بافی نیست،
دوسِت دارم...!
حتی اگه تو از سفید خوشت بیاد،
من از مشکی!
"سرود بی حوصلگی"
ترجمه: عباسعلی تنها