- ۰ نظر
- ۰۲ دی ۹۵ ، ۲۱:۴۰
- ۲۷۶ نمایش
ای شاعران
با شاعری
ای کاتبان
با کاتبی
امشب
هیاهویی کنید
کینجا منی
پروانه شد
" مولانا"
پ.ن 1:
بارها برف را دیده ام
که بر پنجره می بارد
تا رفتنت را زیباتر کند
و ابر را
که بر بام خانه نشسته است
که تصویر انتظار مرا کامل تر
و تنها
مگر برای نشستن بر لبه ی ماه
این پروانه از پیراهن تو برخیزد
"گروس عبدالملکیان "
پ.ن2:
و مغز من هنوز
لبریز از صدای وحشت پروانه ایست
که او را در دفتری
به سنجاقی
مصلوب کرده بودند
"فروغ فرخزاد "
زندگی تاریک است
اما
خوابم نمی برد
شبیه دو دست که مچ انداخته اند
گاهی به پهلوی چپ می افتم
گاهی به پهلوی راست
"مجید سعدآبادی"
پ.ن:
زهی صبحی که او آید نشیند بر سر بالین
تو چشم از خواب بگشایی ببینی شاه شاهانی
"مولانا "
پ.ن2:
تمام این فاصله ها
تمام ِ این تنهایی ها
تمام ِ نداشتن هایت
ای کاش،
خوابی بودند
شبیه ِ خواب ِ دم ِ صبح
میآمدی:)
با دستان ِ شبیه اطلسی ات
بیدارم میکردی
میگفتی:
جان ِ دلم، صبح شده است:)
و من
به بهانه ی رهانیدنم
از خوابی سخت
در آغوش میکشیدمت ...
اما حیف،
تو نیستی
و من به واقعی ترین شکل ِ ممکن
اسیر کابوس ِ نداشتن ات شده ام.
تنهای
تنهای
تنـهــا
"مهدی صادقی"
چنان چشم و دمار از من در آورده است چشمانت
که از کرمانیان ، آقا محمد خان قاجاری
"رضا احسان پور "