چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

چشم هاى سیاه تو
خاورمیانه ى دوم است؛
یک دنیا براى تصرفش
نقشه مى کشند
و من ...
سرباز بى چاره اى که
در مرز پلک هاى تو
جان مى دهم

طبقه بندی موضوعی

۳۴ مطلب با موضوع «مولانا» ثبت شده است


چون بوی تو دارد جان 

جان را 

هله بنوازم ...


"مولانا"

پروانه

۲۵
آذر


ای شاعران

با شاعری

ای کاتبان

با کاتبی

امشب

هیاهویی کنید

 کینجا منی

پروانه شد

 

" مولانا"


پ.ن 1:

بارها برف را دیده ام

که بر پنجره می بارد 

تا رفتنت را زیباتر کند 

و ابر را 

که بر بام خانه نشسته است 

که تصویر انتظار مرا کامل تر 

و تنها

مگر برای نشستن بر لبه ی ماه

این پروانه از پیراهن تو برخیزد 


"گروس عبدالملکیان "


پ.ن2: 

و مغز من هنوز 

لبریز از صدای وحشت پروانه ایست 

که او را  در دفتری 

به سنجاقی 

مصلوب کرده بودند 


"فروغ فرخزاد "


زندگی تاریک است

اما

خوابم نمی برد

شبیه دو دست که مچ انداخته اند

گاهی به پهلوی چپ می افتم

گاهی به پهلوی راست

 

"مجید سعدآبادی"


پ.ن:

زهی صبحی که او آید نشیند بر سر بالین 

تو چشم از خواب بگشایی ببینی شاه شاهانی


"مولانا "


پ.ن2:

تمام این فاصله ها

تمام ِ این تنهایی ها

تمام ِ نداشتن هایت

ای کاش،

خوابی بودند 

شبیه ِ خواب ِ دم ِ صبح

میآمدی:)

با دستان ِ شبیه اطلسی ات

بیدارم میکردی

میگفتی:

جان ِ دلم، صبح شده است:)

و من

به بهانه ی رهانیدنم

 از خوابی سخت

در آغوش میکشیدمت ...

اما حیف،

تو نیستی

و من به واقعی ترین شکل ِ ممکن

اسیر کابوس ِ نداشتن ات شده ام. 

تنهای

تنهای

تنـهــا 


"مهدی صادقی"

 

چنان چشم و دمار از من در آورده است چشمانت

 

 

که از کرمانیان ، آقا محمد خان قاجاری

 

 

 

 

"رضا احسان پور "