«چشم هایش»
باید جای من باشید
تا بفهمید
«چشم هایش»
برای یک عمر دیوانگی کافیست
" علی قاضی نظام"
- ۰ نظر
- ۰۳ آبان ۹۸ ، ۲۰:۱۲
- ۱۹۳ نمایش
باید جای من باشید
تا بفهمید
«چشم هایش»
برای یک عمر دیوانگی کافیست
" علی قاضی نظام"
عرضه ى دوست داشتن اگر ندارید
توانِ نگه داشتن اگر ندارید
خراب نکنید احساسِ پاکِ آدمهایى که بعد از شما
میخواهند واقعاً عاشقى کنند
شما مى آیید
وعده اى میدهید
سرتان را مى اندازید و مى روید به ناکجا
آدمِ بعد از شما اما
باید جان بکَنَد تا ثابت کند مثلِ شما و امثالِ شما نیست
عرضه ى دوست داشتن اگر ندارید،
خراب نکنید همین اندک ریتمِ شیرینِ عاشقى را که جریان دارد
"علی قاضی نطام"
از دور دوستش داشتم
و با آن همه شلوغى .. دوست داشتنم به چشمش نمى آمد
صبح چشمانم را به یادش باز میکردم
و
شب روى هم میگذاشتم ..
گاهى میشد ساعتها مینشستم پشتِ میز کافه
و از دور
تمامِ حرکاتش را زیرِ نظر میگرفتم ..
میخندید .. میخندیدم ..
اخم میکرد .. درهم میرفتم ..
بالاخره یک روز
دوست داشتنم را جمع کردم
تمام قد روبه رویش ایستادم
و یکجا به پایش ریختم !
جوابِ من « مرســـى » نبود .. اما شنیدم !
جوابِ من « پوزخنـــد » نبود .. اما دیدم !
آنجا بود که فهمیدم چرا دور بودن هاى نزدیک را بیشتر دوست دارم ...
"علی قاضی نظام"
دست به یکی کرده اید
هم تو
هم باران
باور کنید از وقتش که بگذرد،
دیگر آمدنتان
لبخند به لبِ کسى نمى آورد!
"علی قاضی نظام"
پ.ن:
دوستَت دارم هایتان را
به یکدیگر بگویید؛
شاید لابلای شلوغی دنیا؛
این گفتن به او نرسد؛
اما به هرحال گفتن بهتر از نگفتن است...
"فاطمهحمزه"
یعنی تو هم باران را میبینی و