قندِ منی ...
صنما
شاه جهانی
ز تو
من شاد جهانم ...
"مولانا"
پ.ن1:
بوی جان می آید ازتو
" وحشی بافقی "
پ.ن 2:
هزار سال برآید همان نخستینی
" سعدی "
- ۰ نظر
- ۱۰ بهمن ۹۸ ، ۰۰:۰۰
- ۲۰۴ نمایش
صنما
شاه جهانی
ز تو
من شاد جهانم ...
"مولانا"
پ.ن1:
بوی جان می آید ازتو
" وحشی بافقی "
پ.ن 2:
هزار سال برآید همان نخستینی
" سعدی "
.
ما سال ها اندوه را بر دوش کشیدیم
.و صبح طلوع نکرد
"محمود درویش"
پ.ن1:
زندگی خیلی چیزها یادمان میدهد
و ما مقصریم که یاد نمیگیریم و
بارها و بارها در همان تله شیرین گرفتار می آییم ...
"کارلوس فوئنتس"
پ.ن2:
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم...
"سعدی"
همه مرغان
خلاص از بند خواهند...
من از قیدت
نمیخواهم رهایی!
"سعدی"
اگر از کمندِ عشقت بروم ، کجا گریزم ؟!
که خلاص ، بی تو ؛ بند است ،
و حیات ، بی تو ؛ زندان ...
"سعدی"
پ.ن 1:
"لای" موهایت
تنها نُتی ست که
اگر به دستم برسد
تمام موسیقی های عاشقانهی
جهان را با آن می نوازم...
" علیرضا اسفندیاری"
پ.ن2:
بانو...!
می شود من همان آدم خیالیِ تنهایتان باشم که... جلوی تمامِ آینه های قدیِِ عمرت برایش دلبرانه رقصیدید...؟
می شود من... همانی باشم که وقت خرید در خیالت میگفت:
این بیشتر بهت میاد...
می شود همان نیامده ای باشم که همیشه برایش می پوشید و آرایش می کنید؟
امکان دارد من دلیل بلندیِ زلف شما باشم بانو؟
اصلا...
ای کاش نام کوچکم را...
سلیقه ی شما میگذاشتند...
" امیر مهدی زمانی "
گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
در و دیوار گواهی بدهد کاری هست
"سعدی"
که هم دردی و هم
درمان دردی !
کان درد به صد هزار درمان ندهم...
"مولانا"
لطفی کن و
در خلوت محزون من ای دوست
آرام و قرار
دل دیوانه ی من باش.
"اخوان ثالث"
پ.ن :
در من
دیوانه ای جا مانده
که دست از
دوست داشتنت بر نمیدارد!
با تو قدم میزند
حرف میزند
میخندد
شعر میخواند
قهوه میخورد
فقط نمیتواند
در آغوش بگیردت ...
به گمانم
همین بی آغوشی
او را
خواهد کشت ...
"مریم قهرمانلو"