نو شدم ... برخاستم ... بر دف زدم...
جمعه, ۲۶ مهر ۱۳۹۸، ۱۱:۲۳ ب.ظ
امشب از بوی اقاقی؛ سر خوشم
وز شراب چشم ساقی؛ سرخوشم
من خراب چشم مستت؛ ساقیا
می بده ؛ قربان دستت ساقیا
حیرتم ؛ آیینه دارم دلبر است ...
مستیم ؛ امشب ز جایی دیگر است من پر از هویم
که هی هی میکنم بشنو از نی ... بشنو از نی میکنم
باز آشوبی به کارم کرده عشق
همچو رگهای سه تارم کرده عشق
مست گشتم...چرخ خوردم...کف زدم
نو شدم ... برخاستم ... بر دف زدم
آه ای دف ها مرا یاری کنید "دل ز دستم میرود " کاری کنید
" مولانا"
اما همه ی راه ها
که با پا پیموده نمیشوند
دستت را به من بده...
"شهاب مقربین"
- ۹۸/۰۷/۲۶
- ۶۳۲ نمایش