آن جا که از لابه لای آدم ها دلمان برای هم تنگ می شود
پنجشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۰۳ ب.ظ
وقتی جایی دعوتیم
دست پاچه و کلافه،
نه برای رفتن
برای برگشتن
زود آماده می شوم
صندلی را جلوی حمام می گذارم و
صدای دوش گرفتن ات را می شنوم
باورت نمی شود
برای من لحظه های کشدار حاضر شدن ات
خود خود مهمانی ست
آنقدر صدای آبی که تن ات را می شوید
گوش نواز است
و چنان خوش می گذرد
که از خانه بیرون نرفتیم هم
نرفتیم
دروغ چرا یک چیز شلوغی را دوست دارم
آن جا که از لابه لای آدم ها دلمان برای هم تنگ می شود
آن جا که
هنوز مراسم به آخر نرسیده
آرام
با سر به هم اشاره می کنیم
بریم؟
.
"رسول ادهمی"
- ۹۶/۰۵/۲۶
- ۱۹۴ نمایش