دیوونهترین راننده دنیا
یکی از دوستام میگفت خواهرش همیشه سانتافه سفید دوست داشته! بعد یه روز یه خواستگار براش میاد که سانتافه سفید داشته ولی خواهرش اونو رد میکنه! دوستم بهش میگه سانتافه سفید داشت خواستگارهها! خواهرش میگه حالا سانتافه نشد 206 ! ولی مهم اینه طرفت بفهمتت!
منم دقیقن عشق سانتافه سفید داشتم اما میگم مهم اینه یکیو بخوای و اون بخوادت! سانتافههه بشه 206! بشه هرچی تو باز باهاش عشق میکنی!
ماشین اونه که شب به شب ببرتت دور دور و صدای ضبطش مستت کنه! ماشین اونه که سالی چند بار تا شمال ببرتت و خاطره باهاش بسازی و آرزوهاتو روش پیاده کنی! ماشین اونه که تو عاشق رانندشی و رانندش برا خاطر دلت تا ته دنیا میرونه و میره! چه فرقی داره مدلش چی باشه؟
206ای که هروقت دلت بگیره نیم ساعت بعد پایین پنجره اتاقت صدا بوقش بیاد، میارزه به صدتا سانتافهای که بیفته گوشه یه پارکینگ و صاحبش فقط افه و ژستشو بیاد!
من حالا عشق معمولیترین ماشین دنیا رو دارم با دیوونهترین راننده دنیا که تا جایی که دلم بخواد دستش به فرمونه که ببرتم و من کنارش بشینم و براش شعر و آواز بخونم و خاطره تعریف کنم و حرف بزنم و سیب بزارم دهنش و بخندونمش! من حالا عاشق معمولیترین ماشین با خفن ترین ضبطم که میشه با صداش قلبمون منفجر شه و بمیریم از حال خوشِ کنار هممون خصوصن با آهنگایی که ما رو عاشق هم میکنن!
" مانگ میرزایی"
- ۹۶/۰۳/۲۲
- ۵۳۹ نمایش