نزدیکم خیلی به او نزدیکم ...
شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۰:۰۸ ب.ظ
بسیار به او نزدیکم
آنقدر به او نزدیکم که نمی تواند خواب مرا ببیند.
او خوابش می برد
و به زنی که بلیط سفری یک طرفه گرفته است
تا منی که در آغوشش خوابیده ام
نزدیک تر است.
بیچاره من
در کالبدِ خویشتن گرفتارم.
به آرامی
دستم را از زیر سرش بیرون می کشم.
به او خیلی نزدیکم
آنقدر که او نمی تواند خواب مرا ببیند.
نزدیکم
خیلی به او نزدیکم ...
" ویسواوا شیمبورسکا"
- ۹۶/۰۲/۳۰
- ۱۵۸ نمایش