شک ندارم روزگاری درخت بوده ام!
جمعه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۸:۳۷ ب.ظ
یک روز عشقشان میرود
و آنها همانجا میایستند
و تکان نمیخورند
آنقدر میایستند و میایستند
تا پاهایشان ریشه میدواند
روی دستهایشان برگ میروید
کمرشان کم کم چوب میشود
و دست و دلشان دیگر به قلم نمیرود
درختها هم روزی شاعر بودهاند!
.
"سامان اجتهادی "
پ.ن:
جفتشان را که یافتند
از من میپرند
شک ندارم
روزگاری درخت بوده ام!
"حمزه کریم تباح فر"