اخماتو وا کن رفیق :)
جمعه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۴۸ ق.ظ
- من اصلا آدم مهربونی نبودماز اینا نبودم که وقتی یکیو تو خیابون میبینن لبخند میزنن و وقتی به همدیگه میرسن دل و رودشون درد میگیره بس که میخندن.من تو عکسام اخم میکردم و وقتی میگفتن بگو سیب با خودم میگفتم چه مسخره و هیچ وقت با نیش باز با دستام به دوربین دو نشون نمیدادممن واسه گنجشک ها،پشت پنجره برنج نمیریختم و واسه گربه های تو خیابون که از سرما یه جا کز کردن گریه نمیکردمکی گفته من عاشق این بودم که از رو بالکن زل بزنم به آدمای توی شهر و فروغ زمزمه کنمنخیر !! من هیچ وقت با دیدن رنگین کمون تو آسمون بهش زل نمیزدم و دعا نمیکردماگه الان اینارو به یکی بگم باور نمیکنه.ولی من همونی بودم که گفتم،اخمو و بداخلاق...ولی یه نفر اومد تو زندگیم اونقد مهربون بود که از اون به بعد من همیشه تو عکسا میخندم و محکم تو بغلم فشارش میدمقبلا حتی فکرشم نمیکردم تو سن سی سالگی بازم قایم موشک بازی کنم و از ته دل بخندماگه یکی اینجوری دارین تو زندگیتون صبح به صبح تو بغلتون فشارش بدین و یه دقیقه هم کم نزارین تو دوست داشتنش،دنیا زود میرسه به تهشااخماتو وا کن رفیق :) .
- "حنانه اکرامی"
- ۹۵/۱۲/۲۰
- ۱۴۱ نمایش