حیاط خانه ی ما تنهاست
چهارشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۱۷ ب.ظ
حیاط خانه ی ما تنهاست
حیاط خانه ی ما تنهاست
حیاط خانه ی ما گیج است...
من از زمانی که قلب خود را گم کرده است می ترسم
من از تصویر بیهودگی این همه دست
و از تجسم بیگانگی این همه صورت می ترسم..
من مثل دانش آموزی که درس هندسه اش را،
دیوانه وار دوست می دارد تنها هستم
و فکر می کنم، و فکر می کنم، و فکر می کنم...
و قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است
و ذهن باغچه دارد آرام آرام از خاطرات سبز تهی می شود.
"فروغ فرخزاد"
- ۹۵/۱۰/۱۵
- ۳۷۹ نمایش