ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران
دوشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۲ ب.ظ
بوسه هاى تو
زانوهایم را سست مى کند
شبیه درختى که خوشحال است
بعد در جنگل جادویى موهایت
تکیه مى دهم به یک آغوش همیشگى
مثل یک رودخانه ى عاشقِ ستاره
حالتى از یک رویاى کهنه
این بار
اما دیگر مى ایستم و مى بوسم ات
درست پیشِ چشمِ همه
"بهنود فرازمند"
پ.ن:
پس از من
هر کس تو را ببوسد
بر لبانت تاکستانی خواهد یافت
که من کاشته امش
"نزار قبانی"
اینقدر سختی نکن
نزدیک تر بیا
بگذار نفسِ حبسِ سینه ات
لب هایم را زنده کند
این همه تاریکی دلیلی ندارد
شب را برای بوسه آفریده اند...
"علی سلطانی"
پ.ن:
ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران
بیداری ستاره در چشم جویباران
آیینه ی نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران
بازا که در هوایت خاموشی جنونم
فریاد ها برانگیخت از سنگ کوه ساران
"شفیعی کدکنی"