چای زندهگیات
پنجشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۹ ق.ظ
تو سیبِ گلابی در دستهای بایر من بودی
و من میخواستم دو حبه ترانه شوم
در چای زندهگیات...
"یغما گلرویی"
پ.ن:
بگذار برایت چای بریزم
امروز به شکل غریبی خوبی
صدایت نقشی زیباست بر جامهای مغربی
و گلوبندت چون کودکی بازی میکند زیر آیینهها…
و جرعهای آب از لب گلدان مینوشد
بگذار برایت چای بیاورم،
راستی گفتم که دوستت دارم؟
گفتم که از آمدنت چقدر خوشحالم؟
حضورت شادیبخش است مثل حضور شعر
و حضور قایقها و خاطرات دور...
"نزار قبانی "
- ۹۵/۰۹/۱۸
- ۲۴۱ نمایش