چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

چشم هاى سیاه تو
خاورمیانه ى دوم است؛
یک دنیا براى تصرفش
نقشه مى کشند
و من ...
سرباز بى چاره اى که
در مرز پلک هاى تو
جان مى دهم

طبقه بندی موضوعی

کوچه ی علی چپ

چهارشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۲۹ ب.ظ

 


من ، میتوانم خیلی چیزهارا بفهمم اما ترجیح میدهم بروم کوچه ی علی چپ را کمی بگردم و بعد اگر شد ، اگر خواستی؛خودت بیایی و حقیقت را بگویی!

مثلأ میتوانم بفهمم وقتی حالم برایت مهم است و به هر بهانه ای می آیی سراغم یعنی دوستم داری وقتی میگویم همه چیز دارد خوب پیش میرود لبخند میزنی و در خیالت برایم بوسه های رنگارنگ میفرستی یعنی مدت هاست علاقه أت اندازه ی من قد کشیده و میخواهد از مردمک چشمت بیرون بزند !

یا مثلأ وقتی با دیدنم هول میشوی و یک پایت میرود توی باغچه یعنی چقدر دلت برایم تنگ شده و میخواهی بیشتر مرا ببینی !

میبینی که من همه چیز را فهمیده أم و هر روز دارم تمام رفتارهایت را نگاهت را به زبان خودم ترجمه میکنم !! راستش را بخواهی بعضی وقت ها توی دلم به خودم آفرین میگویم و هوش ذکاوتم را تحسین میکنم میدانی چرا ؟! چون بعضی چیزها را فقط من میتوانم معنی کنم ، نه تنها چیزهایی که به تو مربوط میشود بلکه خیلی چیزهای فراتر از تورا ...

مثل وقتی تسبیح بدست روی صندلی اتوبوس نشسته بودم و مسافر کناری أم ، نگاهم کرد...

با لبخند پاسخش را دادم و گفتم برای شما هم دعا میکنم خانم و سرم را چسباندم به شیشه و برایش دعا کردم ...یا مثل آن روز که یک اسکناس درب و داغان از کیفم در آوردم و خواستم فال بخرم ، از ذهنم گذشت که شاید این بچه پول تازه بیشتر دوست داشته باشد ، اسکناس درب و داغان را توی کیفم برگرداندم و اسکناس تازه تری را تحویلش دادم ، لبخندش نشانم داد که درست فکر کرده بودم ... و چقدر هم فال خوبی برایم رقم خورد ، حافظ هم توی آن فال معنای دیگری از رفتار تو را نشانم داد ...

همه ی این هارا گفتم که بدانی من اگر کوچه ی علی چپ را برای ماندن انتخاب کرده أم برای اینست که خودت بیایی بگویی" هرچه درباره ی من فکر کرده ای درست است ، من دوستت دارم و خلاص "!

وقتی بگویی دیگر نه وقت دیدنم دستپاچه میشوی ، نه توی باغچه می افتی ، نه لازم است یواشکی مرا به دوست صمیمی أت نشان بدهی ...

خب آدم بعضی وقت ها خسته میشود از نفهمیدن یا تجزیه و تحلیل بعضی رفتارها ، من درست فکر کرده باشم یا غلط فرقی ندارد ، آخرش از کوچه ی علی چپ میانبر میزنم و میروم ، جوری میروم که دیگر آنطرف ها پیدایم نشود ، مثل خیلی از آدم های این شهر که انقدر ماندند و منتظر شدند تا دیگر نتوانستند طاقت بیاورند ، یک روز برای همیشه بارشان را بستند و رفتند ، نگران توأم ،

نگران تو ، که وقتی رفتم پشیمان شوی و دیگر نتوانی پیدایم نکنی ....

فقط همین !!


 "نازنین عابدین پور"

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۵/۰۸/۱۹
  • ۴۰۷ نمایش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی