بنفشهها ...
- ۰ نظر
- ۰۲ فروردين ۹۷ ، ۲۳:۴۴
- ۱۸۹ نمایش
امروز که اینجا آفتابی بود
بیشتر از همیشه یاد تو بودم
نه به خاطر خورشید زیبایش، یا به خاطر دلچسبی گرمایش
یا به خاطر اینکه تعطیلی بود و من تمام روز لم داده بودم و کتاب میخواندم ... نه ... به یاد تو بودم
به خاطر تمام حرفهایی که میشد با تو کنج حیاط ما زیر آفتاب نشست و زد
به خاطر صدای تکههای یخ لیوان شربتی که برایت میریختم
به خاطر تمام عکسهایی که میگرفتم تا سالها بعد در یک آلبوم جلد چرمی سبز رنگ نشانت دهم
به خاطرِ تمامِ لحظههایی که میشد در آغوشِ تو آرام گرفت و به هیچ چیز فکر نکرد جز آفتاب
به خاطرِ شعر ... این شعر ...
میبینی نزدیک بودن ، زیاد هم دور نیست
"نیکى فیروزکوهی"