خواستم در بکنم سیزدهم را، ناگه...
روسری از سر تو وا شد و بیچاره شدم
دست در سبزه وچشمم پی چشمان توبود
گره زلف تورا دیدم و آواره شدم...
"مسعود محمدپور"