بعد از تو...
بعد از تو کسی
اشک مرا هیچ ندید،
جز مهر نمازی که بر آن بوسه زدم.
"مهران قدیری"
پ.ن:
در مسجد ِ عشق رفته بودم به نیاز
گفتند اذان بگو !
من از او گفتم
"علیرضا بدیع"
- ۰ نظر
- ۲۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۰۰
- ۲۵۲ نمایش
بعد از تو کسی
اشک مرا هیچ ندید،
جز مهر نمازی که بر آن بوسه زدم.
"مهران قدیری"
پ.ن:
در مسجد ِ عشق رفته بودم به نیاز
گفتند اذان بگو !
من از او گفتم
"علیرضا بدیع"
آهوی من ! دوباره به چنگِ من آمدی
با پای خود به سوی پلنگِ من آمدی
مشتی به یاوه چشم به راه تو اَند و تو ،
از آن میانه گوش به زنگِ من آمدی
از چشم هات چاره ندارم که این زمان
با سرمه دانِ خویش به جنگِ من آمدی
تا یک شبه به باد دهی هستی مرا
با دامنِ فراخ به تنگِ من آمدی
دل ، فرش قرمزی ست به راهت که عاقبت
ماده غزال چشم قشنگ من ! آمدی ...
"علیرضا بدیع"
با استکان قهوه عوض کن دوات را
بنویس توی دفتر من چشمهات را
بر روزهای مردهی تقویم خط بزن
واکن تمام پنجره های حیات را
خواننده ی کتیبهی چشم و لبت منم
پــر رنگ کن بـــه خاطر من این نکات را
ما را فقط به خاطر هـم آفریده اند
آنگونه ای که خواجه و شاخه نبات را
نام تو با نسیم نشابور می رود
تا از غبــار غم بتکاند هرات را
"علیرضا بدیع"