چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

چشم هاى سیاه تو
خاورمیانه ى دوم است؛
یک دنیا براى تصرفش
نقشه مى کشند
و من ...
سرباز بى چاره اى که
در مرز پلک هاى تو
جان مى دهم

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با موضوع «رضا ادهمیان» ثبت شده است

تو ..

در تاریخ معاصر این شعر دست برده ای

در ترکمنچای ،

مرز میان موهایت با نخجوان

مرز میان خنده هایت با سربازانِ عاشق قاجار

مرز میان لب هایت با قهوه ی تلخ ناصری ..

تو با چشم هایت ،

در کودتای اول پهلوی دست برده ای

با موهایت در ماجرای کشف حجاب

و آغوشت ،

که بهانه نقض بی طرفی ما بود 

در یک جنگ جهانی ...

و از این همه که بگذریم

نقش پیراهنت ،

در ملی شدن نفت 

و با سرخی بیشتر

در همه ی آغوش های جهان پیداست ،

بنشین ..

در موهایم دست ببر

و در این تنگنای تاریخی ، 

بغلم کن ...

 

"رضا ادهمیان"

 
 

 

می آید ..

روی پاهای خواب رفته ام

دراز میکشد

 

دراز میکشد

روی دست های پاییزی این باغِ گمشده

میگوید :

سخت است پیدا کردن جایی

برای گریستن

آدم ها

همه جا هستند ...

 

"رضا ادهمیان"

 

 

به حال این رودخانه‌ها فکری بکن

تو که نباشی

دار و ندارمان را می‌برند ...

پاییز میشود

بی آنکه حواصیل‌ها

از آبگیر پیراهنت خبری بیاورند

زمستان میشود

بی آنکه غمگینی برف‌ها

انارها را ، بین شاخه ها و جریان آب

جابجا کند

تو اما

مثل تابستانی که گذشت

دست‌هایت را به آب بزن

تا قلبم

مثل ماهی قرمز کوچکی

که دوستش داشتی

از خوشی 

عکس جریان رودخانه را

به بالا شنا کند ...!

 

"رضا ادهمیان"