پاییز... یک نوار کاست قدیمی است که ...

 

پاییز...
یک نوار کاست قدیمی است
که یک طرفش
با صدای باران پر شده
یک طرفش با صدای تو ... .
 

" جلال حاجی زاده " 

 

پ.ن:

باران  شو و ببار در آسمانم...
چه فرقی می‌کند من بهار باشم یا پاییز ؟!
تو
همیشه زیبایی!‌

 

" طاهره اباذری هریس"

 

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب

 

 

بیمار خنده های توام بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
.
" فریدون مشیری " 

پ.ن:
تو که می‌خندی 
هر جای سال باشد 
دوباره شکوفه‌ها شروع می شود 
خیابان، بوی کوچه باغ می گیرد
و خورشید
در بهترین قسمت آسمان می ایستد 
تا هوا 
هوای تو شود

" جلال حاجی زاده " 

تو خنده ترین حالت زیبای لبم باش...!

 

 

 

من صبح ترین
حالت یک عاشقم ای دوست
تو خنده ترین 
حالت زیبای لبم باش...!

 

 

" داریوش سلاجقه"

 

پ.ن1:

شادی‌اش طلوع همه آفتاب‌هاست

 

 

"احمد شاملو"

 

پ.ن2:

دوست دارم

فیلم آفرینش را

برگردانم عقب

چهره‌ی خدا دیدنیست

هنگام آفریدن تو!

 

"جلال حاجی زاده "

تو که می خندی

تو که می خندی 

هر جای سال باشد 

دوباره شکوفه ها شروع می شود 

خیابان، بوی کوچه باغ می گیرد

و خورشید

در بهترین قسمت آسمان می ایستد 

تا آفتاب 

صورتت را اذیت نکند.. 

"جلال حاجی زاده"

بغض های ایرانی ام را کجا ترجمه کنم ؟؟

قهوه های ترک 

سیگارهای انگلیسی 

میزهای روسی 

آهنگ های فرانسوی

همه حرف مرا می فهمند  

بغض های ایرانی ام را 

کجا ترجمه کنم ؟؟

 

"جلال حاجی زاده "

شهر چه اسم کوچکیست

 

شهر 

چه اسم کوچکیست

برای خیابانهایی که

در آنها قدم زدیم

 

"جلال حاجی زاده "

هر بار می بویمت گلدانی نامش را به تو هدیه میدهد و برگش را به من

هر بار می بویمت 

گلدانی

نامش را به تو هدیه میدهد 

و برگش را به من 

زمستان هم 

عطرِگرم تو را می بوید

که بهار می شود ...

" جلال حاجی زاده " 

بهترین دوستِ انسان

سرت را قدری جلو بیاور 

تاباز هم آهسته بگویم : 

بهترین دوستِ انسان 

انسان است نه کتاب ...!

" نادر ابراهیمی " 

پ.ن : 

دوستت دارم 

آنچنان که کلهر

کمانچه را 

"جلال حاجی زاده "

بیداری ناگزیری است که راه دروغ را رسم می کند

اگر می خواهی دوستت بدارم 

بیدارم مکن عشق من 

بیداری ناگزیری است 

که راه دروغ را رسم می کند 

"شمس لنگرودی"

پ.ن:

شکوفه هایی که از بهار می گویند 

دروغ های طبیعی اند 

باورشان نمی کنم 

کفش های گل آلود زمستان

تا فروردینم را به گند نکشند 

دست بردار نیستند  

در سفره های هفت سین

هیچ سیبی را سراغ ندارم 

که بوی تنهایی ندهد

"جلال حاجی زاده "

نگاه تو

جای نگاه تو 

مثل تکه نانی ست افتاده بر زمین

باید برداشت 

بوسید

و بر پیشانی گذاشت 

می توان از نان سیر شد 

از نگاه تو نه

"جلال حاجی زاده "

می شنوم " دوستت دارم" ها را

همین که از ذهنت شروع می شود 

و به چشمانت می رسد 

از سرخ شدن گونه هایت می شنوم 

" دوستت دارم" ها را 

قبل از اینکه

پرچم سرخ و سفید دهانت

برافراشته شود...

"جلال حاجی زاده"

صاحب فکرهایم

مثل یک تابلوی نقاشی بی امضا 

چهار گوشه ی شهر 

به دنبال

صاحب فکرهایم می گردم

" جلال حاجی زاده "