چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

چشم هاى سیاه تو
خاورمیانه ى دوم است؛
یک دنیا براى تصرفش
نقشه مى کشند
و من ...
سرباز بى چاره اى که
در مرز پلک هاى تو
جان مى دهم

طبقه بندی موضوعی

۱۴ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

 

من شبم ، تو ماه من 

بر آسمان بی من مرو .

 

" مولانا "

 

پ.ن1:

شب است و ره گم کرده ام، در کولاک زمستانی

مرا به خود دلالت کن ،ای خانه ی چراغانی!

 

"حسین منزوی"

 

 

پ.ن2:

با آسمان مفاخره کردیم تا سحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم

 

"حسین منزوی"

 

پ.ن3:

ستاره دیده فرو بست و آرمید بیا
شراب نور به رگهای شب دوید بیا

 

"سیمین بهبهانی"

 

تو که ماه بلند آسمونی ...

 

لبخند که می زنی
توی دلم انگار اناری ترک بر می دارد
با نگاه تو
ناتمام می مانند تمام شعر های دنیا
می دانی!
همه ی این قصه ها
از شهرزاد چشم های تو شروع شد
و الا عاشق ها
عقل شان به این چیزها قد نمی دهد
حالا دیگر
تقصیر یلدای موهای توست
اگر این شب ها خوابشان نمی برد
آخر بهار را
به زمستان گره زده ای
راستی
یک امشب پشت پنجره بایست
بگذار حواس فردا پرت بشود
شاید به اندازه یک دقیقه
بیش تر خواب ببینمت...

"میلاد کاشانی"

 

پ.ن:

در شب یلدای عشقت شب نشین باده ام

خسته از دلتنگی‌ات با جام ها جان داده ام

نیستی هر لحظه اما با منی در شعر من

با خیالت مست در آغوش غم افتاده ام!

 

" مینا معمارطلوعی"

 

"یلدا "

 

 

تو را دارم ای گل، جهان با من است.
تو تا با منی، جانِ جان با من است.
کنار تو هر لحظه گویم به خویش
که خوشبختیِ بیکران با من است.

 

"فریدون مشیری"

 

پ.ن1:

جان و جهان خواند مرا آن صنم 

تا بزیم جان و جهان من است 

 

"سنایی"

 

پ.ن2:

بیا نگارا

بیا در آغوش من 

 

"هوشنگ ابتهاج"

باز آمدم...

۲۹
آذر

 

باز آمدم از چشمه خواب، کوزه تر در دستم.

مرغانی می خواندند.

نیلوفر وا می شد.

کوزه تر بشکستم،

در بستم

و در ایوان تماشای تو بنشستم.

 

"سهراب سپهری "

 

باز آمدم ...

 


رفاقتی دوستت دارم...
مرامی
از آن قدیمی ها!
مثل دااش مشتی ها پایت ایستاده ام!
رفاقتی دوستت دارم...
از آن مدل ها که با کجایی تصدق نگاهت صدایت میکنند!
آن تیپ ها که دستم را زیر چانه ات بگیرم و بگویم
چطوری ورپریده!
رفاقتی دوستت دارم...
از آن ها که وقتی چای برایم ریختی بگویم ای فدای دست و پنجه ات!
آن ها که هر صبح بگویم آهای عیال
بیا ببافم آن موهای لامصبت را و شب ها بازشان کنم با ذوق!
رفاقتی دوستت دارم...
از آن ها که هلاک رفیقشانند!
همان ها که سر میدهند برای رفیقشان.
رفاقتی دوستت دارم!


."حامد نیازی"

 

پ.ن:

داشتم یه ریز غر میزدم و عین خیالش نبود
همینجور میگفتم و میگفتم
وقتی میگم خُله،
خنگِ خداست بیراه نمیگم
دهنم کف کرد و دریغ از یه قربون صدقه که بند بیاره این سیلِ غر زدنایِ منو
هنوز بعدِ یه قرن رگِ خوابم دستش نیست که با یه قربون صدقه،
یه ماچِ محکمِ آبدار،
یه بغلِ سفت، چارپایِ دراز گوش میشه این دلِ الاغِ من
داشت غر غرام به جاهایِ باریک و
فحشایِ رکیک میرسید
دست کشید رو ترقوه امُ چشماشو بست و یه لبخند کوچولویِ دلبر زد
حرصم گرفت از اینهمه بی خیالیش
سرشُ چسبوند به گوشمُ گفت: شکر میونِ غرغراتون عیال، این برآمدگیِ استخونِ زیرِ گلوتون، عشق ترین پَستی بلندیِ زندگیِ منه
ما هیچ
ما فشرده شدن در آغوشش...

" فاطمه صابری نیا "

 

 

باز لب های عطش کرده ی من

لب ِسوزان تو را می جوید

 

می تپد قلبم و با هر تپشی

قصه ی عشق تو را می گوید.

 

"فروغ فرخزاد"

 

گیرم همه جای جهان جهنم!

گیرم دست های زمین
بی بذر و
بی خنده
گیرم چنته ی زمان
بی عشق و
بی "هر چه تو می گویی" اصلا!

کافی بود کمی
فقط کمی
پنجره را باز کنی...!
زندگی
از پنجره های بسته رد نمی شود!

 

"مهدیه لطیفی"

 

 

همه بارونو دوست دارن من اما نم موهاتو توی گوشم بگو آروم تمام آرزوهاتو...

"رستاک حلاج "

 

 

همه بارونو دوست دارن ...

همه مرغان 

خلاص از بند خواهند...

من از قیدت 

نمی‌خواهم رهایی!

 

"سعدی"

 

قلب من گواه بر تو دارد

دشوار است

فراموشی لبخند تو ...

 

"احمدرضا احمدی"

 

کاش می شد تکثیر می شدم
به دوست داشتنت
به چشمهایت
به لبهایت
به دکمه های پیراهنت
کاش می شد
برایت چند دل می شدم

"امید آذر"

 

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما.

"حافظ"

دل ...

بودی اما...

۲۹
آذر

 

بودی اما خلآت حس می شد 

"احسان افشاری"

 

کاش ماندنت دکمه داشت

فشار می دادی گیر می کرد

 

"مریم قهرمانلو"

 

 

دل تنگش سر گل چیدن ازین باغ نداشت
قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت

 

"هوشنگ ابتهاج"

 

پ.ن:

چیدنی‌ها کم نیست،
من و تو کم چیدیم،
وقت گل دادن عشق روی دار قالی‌،
بی‌سبب حتی پرتاب گل سرخی‌ را ترسیدیم.

 

"شهیار قتبری"

 

 

پاییز...
یک نوار کاست قدیمی است
که یک طرفش
با صدای باران پر شده
یک طرفش با صدای تو ... .
 

" جلال حاجی زاده " 

 

پ.ن:

باران  شو و ببار در آسمانم...
چه فرقی می‌کند من بهار باشم یا پاییز ؟!
تو
همیشه زیبایی!‌

 

" طاهره اباذری هریس"