چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

" بهترین شعرها، متون ادبی و ترانه ها از نوسیندگان ایرانی و غیر ایرانی "

چاوره ش

چشم هاى سیاه تو
خاورمیانه ى دوم است؛
یک دنیا براى تصرفش
نقشه مى کشند
و من ...
سرباز بى چاره اى که
در مرز پلک هاى تو
جان مى دهم

طبقه بندی موضوعی

۳۵ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

 

 

کاش کلاهت میشدم
مرا سفت میگرفتی 
تا باد نبرد ...
رهایم کردی 
خاکستری شدم 
رقصان به دست باد ....

" شیما سهرابی " 

 

چتر علاقه تو بود 

برای اینکه باران ببارد 
باران آرزوی من 
برای قدم زدن با تو ... .

 

" عادل دانتیسم "

 

پ.ن:

من و تو 

چتر را در یک روز بارانی

در یک مغازه که به تماشای

گلهای مصنوعی رفته بودیم 

 گم کردیم

 

 

"احمدرضا احمدی"

 

وداعی آبی

۱۵
آذر

یک‌روز 

سرانجام با تو وداعی آبی می‌کنم

می‌دانم

آن‌روز از من خواهی پرسید

مگر وداع هم رنگ دارد؟

و من در جواب تو

تنها چشمانم را می‌بندم...

 

"احمدرضا احمدی"

 

 

من هرگز در یک نگاه عاشق نشدم.

یعنی به عشق در یک نگاه اعتقادی ندارم.

فقط یکبار فاصله ام با کسی کم شد. نفس ش به صورتم خورد. صدایش در گوشم لرزید. بعد نگاهم رفت سمت صورتش.

نگاهش آمده بود سمت صورتم. حواسمان را به صفحه ی کاغذ پرت کردیم و دقت کردیم دیگر آن اتفاق نیفتد.

ولی نفس ش همچنان داشت صورتم را گرم و گرم و گرم می کرد و صدایش به قلبم هیجان می داد.

من هرگز در یک نگاه عاشق نشدم.

من با لرزش دست هایش و دست هایم که آن کاغذ لعنتی را گرفته بودیم، گیر افتادم.

و بعد هم چند سالی طول کشید که مثل از بین رفتن یک زخم عمیق، خاطره ی آن روز هم از بین رفت.

 

"شیما سبحانی"

 
پ.ن:

 

 

اگر روزی بخواهم
از قصه عاشقی مان کتابی بنویسم
فهرست کتاب اینگونه میشود
نبود..........۱
آمد......... ۴۰
ماند.........۷۰
رفت........۱۹۰
صفحات قصه ماندنت از بقیه موضوع ها بیشتر است...
آخر کلی خاطرات باید بنویسم
کم چیزی نیست...

 

 

" امیر علی اسدی "

ای مسافر

پس از ده سال

هنوز خنجری هستی

بر پهلوی من...

.

"نزار قبانی"