- ۰ نظر
- ۲۸ تیر ۹۶ ، ۲۳:۴۸
- ۵۴۶ نمایش
گفتم ... "مائده"
تا حالا "دچار" شدی
گفت : دچار چی ...!؟
سختی
فقر
بیماری
یا غصه
دچار کدومش ... گفتم .. "مائده "
دچار چشماتم
ببندیشون
اونایی که گفتی میاد
سراغم
" حمید جدیدی "
پ.ن:
چشمهایش
اندوهی داشت
که مرا
به سالهای قبل از خلقت
میبرد،
آنجا که خداوند تنها بود...
"علی مقدم"
مردی که فقط نام تو از زبان اش چکه میکند
و جز تو هیچ کس را برای دیدن محرم نمیابد
اصلا هم بی حاشیه نیست!
فقط سوی چشمانش...
در نگاه تو جامانده است
به خدا اگر شرم و حیا لب هایش را ندوخته بود
آنقدر دوست داشتنت را در بام تهران فریاد میزد...
تا نفس اش بند بیاید..
و تو باید خیلی بی انصاف باشی...
که تنفس دهان به دهان را از او دریغ کنی!
" علی سلطانی "
" حامد نیازی "
قدم میزدم...
قدم میزدمُ توی تاریکی دنبالت میگشتم
بیسیمُ برداشتمُ
صدات کردم:
جانان جانان دلبر!
امّا صدایی نیومد
دوباره صدات کردم
جانان جانان دلبر... دلم میخواست مثل همیشه جواب بدی:
جانم جانان؛به گوشم!
امّا بازم سکوت و سکوت... تا اینکه صدای افسرنگهبان از پشت بیسیم اومد:
پسر تو زده به سرت؛حالت خوب نیست سریع بیا پایین پُستتُ تحویل بده،تا فردا یه فکری به حالت بکنم؛تمام.
" مسعود رضا زاده "
-آفتاب قد کشیده!
+تابستونه خب!
-یه کم حرف بزن
حرف ک میزنی انگار تو لیوان ِ خیالم دو تا تیکه یخ انداختن!
دلم گرم میشه!
_خودت خوب میدونی تو عرق ریز ظهر تابستون هم اگه دلت پرنده نداشته باشه چه زمستونیه!
_این روزها گنجشک ها زودتر از خواب بیدار میشن
بیشتر آواز میخونن...
صبح های زود به آوازشون گوش بده
کلی حرف داره از همون جایی که منتظر خبری!
_این روزها لبخندِ آفتاب که همه ی صورتشو میگیره ، گوشه ی خنده هاشو ببوس و بشین تو سایه ی توری توری ِ درختا
_با هر چی تو دلت داری بیشتر بخند!
بزار خنده هات آدما رو یاد گیلاس و توت فرنگی و عطر هندونه های خنک بندازه...
_گاهی هم یه لیوان شربت بهارنارنج خنک که دو تا تیکه یخ کوچیک و دو پَر برگ گل محمدی بریز تو یه لیوان گلگلی و به خورشید تعارف کن!
"معصومه صابر "
گاهی دلم عجیب شیطنت های بچگی ام را میخواهد
توپ پلاستیکی را در دست بگیرم تا جایی که میتوانم به هوا پرت کنم...
از پله برقی های پاساژ مدام بالا و پایین بروم
روی ترک دوچرخه رفیقم بشینم و با هم به پارک برویم...
تاپ سوار شم و تا جایی که میتوانم بالا بروم
دلم هوس شیطنت هایم را کرده...
ولی میدانی چیست...
روحم خسته است...
روح که خسته باشد جسم حرکت نمیکند...
روح که خسته باشد دل قفل میشود...
روح که خسته باشد باید قید شیطنت هایت را بزنی....
" امیر علی اسدی "
چشم هارا جدی بگیریم !
چشم ها داستان های زیادی برای گفتن دارند...
بیشتر از دهن ها..!
دهن ها خجالتی اند...
ملاحظه کارند...
ساکت میشن...لوس میشن...ناراحت میشن...اون حرفی که نباید رو میزنن و اونی که باید رو نه!
اما چشم ها نه...
سیاست ندارند...
پنهون کاری بلد نیستن...
اما تا دلت بخواد صادق ان...
باید ها و نباید هارو باهم لو میدن!
به چشم ها بیشتر از دهن ها میشه اعتماد کرد...
جدیشون بگیریم!
" محیا زند "